سیاسی

منافع امریکا در خروج نیروهایش از سوریه

به نظر می آید که ترامپ به درستی فهمیده که حضور نظامی در فضایی پر از تناقضات چه هزینه های سنگینی خواهد داشت.

نکات برگزیده مطلب
  • مقامات وزارت امور خارجه و وزارت دفاع امریکا از این تصمیم با توییت رئیس جمهور امریکا در 19 دسامبر مطلع شدند.
  • اطلاع ندادن این تصمیم به هم پیمانان کرد و عرب درون نیروهای دموکراتیک سوریه هم به همین اندازه عجیب است.
  • بشار اسد و متحدانش آنقدر قدرت دارند که می توانند بدون پرداخت هزینه هنگفتی پیشنهادهای فرستاده ویژه سازمان ملل متحد را رد کنند.
  • چاه های نفت اهمیت چندانی برای بشار اسد ندارد، چون چنان درآمدی که به کار بازسازی کشور بیاید از آنها به دست نمی آید.
  • ترامپ به خوبی آگاه است که اگر خون نیروهای امریکایی در شرق سوریه ریخته شود چه پیامدهای منفی سنگینی در وضعیت داخلی امریکا خواهد داشت.
  • نه وزارت دفاع و نه وزارت امور خارجه امریکا نمی توانند توضیح دهند که حضور 2 هزار سرباز و چند دیپلمات امریکایی چگونه می تواند مشکلات سوریه را حل کند.
  • فقط حکومت سوریه است که می تواند داعش را در غرب و شرق کشور نابود کند.

میدل ایست نیوز: «رابرت فورد» سفیر سابق ایالات متحده در سوریه و الجزایر و پژوهشگر فعلی در پژوهشگاه خاورمیانه در واشنگتن در مقاله ای به علل تصمیم ایالات متحده به خارج کردن نیروهای نظامی اش از سوریه پرداخته است.

در این مقاله که در روزنامه «الشرق الاوسط» منتشر شده آمده: فریاد انتقاد مقامات و تحلیلگران امریکایی در واشنگتن به تصمیم اخیر «دونالد ترامپ» رئیس جمهور امریکا، درباره خروج نیروهای امریکایی از سوریه به گوش مردم خاورمیانه هم رسیده است. با عذرخواهی از دستگاه امنیتی ملی امریکا باید بگویم که مقامات وزارت امور خارجه و وزارت دفاع امریکا از این تصمیم با توییت رئیس جمهور امریکا در 19 دسامبر مطلع شدند.

حق داریم بپرسیم که پس هماهنگی درون تیم سیاست خارجی امریکا چه می شود؟ در واقع این هماهنگی مسئولیت «جان بولتون» مشاور امنیت ملی و 10 کارمند وی درون شورای امنیت ملی در کاخ سفید است. مسئولیت این گروه ابلاغ تصمیمات رئیس جمهور به وزارتخانه های دفاع و امور خارجه است.

اما اینکه این دو وزارتخانه ازطریق توییت رئیس جمهور از تصمیم وی مطلع شوند واقعا باورنکردنی است. اطلاع ندادن این تصمیم به هم پیمانان کرد و عرب درون نیروهای دموکراتیک سوریه هم به همین اندازه عجیب است و ممکن است باعث تلفات انسانی در میان کردها شود. بایست پیش از اعلام تصمیم رئیس جمهور امریکا در این باره توافق سیاسی سفت و سختی میان کردها و حکومت سوریه بسته می شد.

با همه اشکالات وارد به زمانبندی اعلام این تصمیم، باید ببینیم که تا چه حد منافع امریکا در این تصمیم لحاظ شده است. منتقدان ترامپ می گویند که بیرون آمدن نیروهای امریکایی از سوریه به معنای پیروزی روسیه و ایران و بشار اسد در جنگ سوریه است. این منتقدان حاضر نیستند باور کنند که بشار اسد و متحدانش عملا در این جنگ پیروز شده اند. در ماه گذشته یک مقام بلندپایه امریکایی در کنفرانسی در یکی از کشورهای خاورمیانه درباره آینده بشار اسد گفت که او نمی تواند پیروز شود چون 30 درصد خاک سوریه دست امریکایی هاست و چاه های نفت سوریه در همین محدوده است. این سخن درست است، اما سخن درست تر آن است که بشار اسد و متحدانش بخش اعظم خاک سوریه و همه شهرهای بزرگ کشور را در کنترل دارند. آنان آنقدر قدرت دارند که می توانند بدون پرداخت هزینه هنگفتی پیشنهادهای فرستاده ویژه سازمان ملل متحد را رد کنند. اما نقاطی که در کنترل امریکایی هاست مناطق صحرایی و شهر رقه است که در آن میان نیروهای دموکراتیک سوریه و ساکنان محلی تنش های امنیتی دیده می شود. تنش هایی که احتمالا دستگاه امنیتی سوریه به آن دامن هم می زند.

واقعیت دیگر این است که چاه های نفت اهمیت چندانی برای بشار اسد ندارد، چون چنان درآمدی که به کار بازسازی کشور بیاید از آنها به دست نمی آید. گفتنی است که درآمد نفتی سوریه در سال 2009، یعنی پیش از آغاز ناآرامی ها، 3.2 میلیارد دلار بود. اکنون سوریه دست کم به 300 میلیارد دلار برای بازسازی نیاز دارد. اینها همه بر اساس گزارش های بانک جهانی است. بشار اسد برای بازسازی نیازمند اموال کشورهای خلیج و اروپا و آسیاست، ضمن اینکه بسیاری از مقامات سوریه اساسا به موضوع بازسازی اولویتی نمی دهند و هدف اصلی شان بازپس گیری نقاطی است که به لحاظ سیاسی برایشان اهمیت دارد.

شاید دونالد ترامپ باهوش ترین رئیس جمهور امریکا نباشد، اما به درستی فهمیده که آرزوهای غیر واقع بینانه امریکا با نتایج احتمالی یک عملیات نظامی طولانی مدت درون فضایی پر از تناقضات و پیچیدگی ها چقدر ناسازگار است. او همچنین به خوبی آگاه است که اگر خون نیروهای امریکایی در شرق سوریه ریخته شود چه پیامدهای منفی سنگینی در وضعیت داخلی امریکا خواهد داشت. این تجربه ای است که پیشتر در حمله به نیروی دریایی امریکا در بیروت  در 1983 تجربه کرده ایم. چه کسی می تواند تردید کند که سوریه با داعش برای اجرای عملیات علیه نیروهای امریکایی همکاری خواهد کرد؟

برخی مقامات امریکایی که استعفا دادند یا از تصمیم ترامپ انتقاد کردند معتقدند که این تصمیم باعث می شود که داعش بار دیگر قدرت بگیرد. بعید نیست چنین باشد، به خصوص که مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ای که به پیدایش داعش کمک کرد همچنان به قوت خود باقی است. ایدئولوژی این گروه نیز همچنان هوادار دارد. نه وزارت دفاع و نه وزارت امور خارجه امریکا نمی توانند توضیح دهند که حضور 2 هزار سرباز و چند دیپلمات امریکایی چگونه می تواند مشکلات سوریه را حل و حکومت دمشق و آنکارا را به پذیرش منطقه کردی در سوریه متقاعد کند تا بدین ترتیب نیروهای دموکراتیک خلق سوریه بتوانند به عملیات نظامی خود علیه داعش ادامه دهند. رؤیای زیبایی به نظر می آید اما احمقانه است که فکر کنیم در آینده نزدیک عملی خواهد بود.

من از عملکرد دولت بشار اسد همیشه انتقاد کرده ام اما با تأسف بسیار باید اعتراف کرد که فقط حکومت سوریه است که می تواند داعش را در غرب و شرق کشور نابود کند.

اکنون باید پرسید که آیا حکومت سوریه می تواند داعش را از پا درآورد؟ شاید درصورت همکاری با نیروهای دموکراتیک سوریه بتواند. اما واشنگتن قطعا هیچ گاه نمی تواند دمشق را بگیرد. تصمیم ترامپ کمکی به بشار اسد در رویارویی با داعش با تکیه بر همسایگان متحدش بود. این کشورها برداشت درست تری از وضعیت سوریه دارند، تا امریکا که 10 سال است همچنان به عراق فکر می کند و نه سوریه. درنتیجه تصمیم ترامپ به آن خامی که در وهله اول به نظر می آید نیست.

منبع
الشرق الاوسط

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا