بن سلمان در کشورهای مغرب عربی چکار می کند؟
« محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی پس از کشته شدن« جمال خاشقجی» روزنامه نگار منتقد سعودی، نخستین بار است که دست به سفرهای خارجی می زند، وی برای این منظور کشورهای مغرب عربی را هدف سفرهای خود قرار داده است.

میدل ایست نیوز:«توفیق الرباحی» نویسنده و فعال رسانه ای الجزائری در یادداشتی که در روزنامه فرامنطقه ای القدس العربی چاپ شده است، به تحلیل اهداف سفر «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به کشورهای مغرب عربی پرداخته و آن را مورد انتقاد قرار داده است که در ادامه باهم میخوانیم:
پرسشی که در بالا مطرح ساختیم را باید از خود پرسید، چرا که سفر قریب الوقوع «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به کشورهای تونس، الجزائر و موریتانیا، به نظر می رسد خارج از چارچوب مناسب سیاسی و دیپلوماتیک است.
اگر بن سلمان در وضعیت بحرانی قرار نداشت و در عربستان و خارج از آن در محاصره نبود، این سه کشور در انتهای فهرست کشورهایی قرار می گرفت که بن سلمان برای سفر به آنها و امضای قرارداد و توافق نامه ها بدان فکر می کرد. و اگر هدفش از این سفر فرستادن این پیام به جهانیان نبود «من در شرایط خوبی قرار دارم و از اتفاقات رخ داده تاثیر نپذیرفتم»، غیر ممکن بود که بن سلمانِ مغرور از طرح های بزرگش، به این کشورها سفر کند.
کشور مراکش از لحاظ تشابهات موجود میان دو کشور، بسیار به عربستان نزدیک بود، اما پس از گستاخی و دهن کجی مشاوران ولیعهد به مراکش، روابط دو کشور آسیب دید، این در حالی است که این کشور در عملیات های«طوفان قاطعیت» و «بازگرداندن امید» که توسط ائتلاف به رهبری عربستان در یمن اجرا شد، مشارکت داشت و همیشه دروازره های این کشور به روی شاهزادگان سعودی باز بود.
سفر ولیعهد سعودی به امارات و شلیک 21 گلوله توپ به مناسبت حضور بن سلمان در دبی توسط ولی عهد ابوظبی، اقدام دور از انتظاری نبود، زیرا این دو مرد در بحران های ها و دسیسه هایی که منطقه با آن دست به پنجه نرم می کند، شریک همدیگر هستند؛ محمد بن زاید برنامه ریزی می کند و بن سلمان به دلیل کم تجربگی، طرح های وی را اجرایی می کند.همچنین سفر وی به بحرین جای تعجب ندارد زیرا منامه هیچ وقت خود را جدا از عربستان نمی بیند، و یا حضور بن سلمان در مصر از زمانی که «عبدالفتاح سیسی» خود را دنباله رو سیاست های عربستان کرده، شگفت آور نیست همچنین سفر وی به موریتانی هم تعجب آور نیست چرا که وی هزینه مواضع و تصمیمات این کشور را که به سود عربستان است، قبلا پرداخت کرده و خواهد پرداخت، موریتانی امروز توان مخالفت با خواسته های بن سلمان در مسائل بین المللی و منطقه ای را ندارد چرا که موریتانی انتخاب خود را در پیوستن به باشگاه مدافعان بن سلمان، انجام داده است.
اما سفر وی به الجزائر و تونس جای سوال دارد
هیچ وقت الجزایر و عربستان همگرایی و دوستی عمیقی با هم نداشتند، این دو کشور در خصوص موضوع عراق، یمن، سوریه، لیبی، روابط با ایران، مشکل صحرای غربی و مسائل مربوط به اوپک باهم اختلاف نظر دارند، اما هیچ وقت این اختلافات به مرز بحران نرسید و طرفین بدون ایجاد هیاهو علیه یکدیگر به مواضع خود پایبند مانده و بر اساس آن عمل کردند.
درست در زمانی که خبر سفر قریب الوقوع بن سلمان به کشورهای عربی اعلام شد، وی پروسه کاهش بهای نفت را در چارچوب دادن حق السکوت به«دونالد ترامپ» رئیس جمهور امریکا به اجرا گذاشت، وی با این اقدام خود، ضرر بزرگی به کشورهای صادر کننده نفت از جمله الجزائر وارد ساخت.
این اقدام بن سلمان در کاهش قیمت نفت در هفته های گذشته، برای کشوری همچون الجزائر که بخش عمده بودجه اش از فروش نفت تامین می شود، به منزله اعلان جنگ بود.
در همین راستا، به نظر می رسد سفر پیش روی بن سلمان به الجزائر، فایده در بر نخواهد داشت، مضافا اینکه الجزائر امروز رهبری ندارد و بن سلمان تنها می تواند با «احمد اویحی» نخست وزیر، «احمد قائد صالح» معاون وزیر دفاع دیدار کند، چرا که هیچ یک از رهبران سیاسی، حزبی، اعضای پارلمان، جامعه مدنی و اتحادیه ها تمایلی به دیدار با او ندارند.
روزنامه ها و مجلات الجزائر علاقه زیادی دارند تا در خصوص اثرگذاری بین المللی و منطقه ای و نقش میانجی این کشور بنویسند، این رسانه ها سفر بن سلمان را در همین چارچوب تفسیر می کنند، این بار هم این روزنامه ها از میانجیگری الجزائر میان فرانسه و عربستان، و عربستان و ایران سخن به میان آورده اند، اما این سخنان تنها برای مصرف داخلی و تحریک احساسات ملی مردم است، واقعیت چیزی غیر از آن است چرا که امروز، الجزائر در حاشیه قرار دارد و هیچ نقش و تاثیری در اتفاقات و جریان های بین المللی ندارد.
در پرتو مطالب پیش گفته، باید این پرسش را مطرح کنیم که سفر بن سلمان به الجزائر، اگر انجام شود، چگونه خواهد بود؟
داستان تونس نیز تقریبا مشابه الجزائر است اما در چارچوب دیگری قرار دارد، از زمان انقلاب های عربی، دیگر اشتراکی زیادی میان دو کشور باقی نمانده است، تنها ذکر این مطلب کافی است که ریاض به«زین العابدین بن علی» دیکتاتور سابق تونس علیرغم شکایت های قضایی که علیه او در کشورش وجود دارد، به وی پناه داده است.
دیگر بر کسی پنهان نیست که ریاض تلاش فراوانی کرد که تونس در چارچوب انتخاب خود برای تبدیل شدن به الگویی جهت تغییر مسالمت آمیز قدرت، بهای سنگینی بپردازد، عربستان و امارات مسئولیت اشتباه تاریخی، ایجاد تمایل در جهان عرب برای قیام علیه دیکتاتورها را متوجه تونس می سازند و این کشور را در آغاز کردن انقلاب ها و قیام های مردمی مقصر می داند چرا که این دو کشور نیز عملا از سوی دیکتاتورها اداره می شوند و آنها هرگز گناه تونس را در به قدرت رسیدن اسلامگراها نخواهند بخشید، از همین رو این دو دولت با تجربه تونس در تمرین دمکراسی به مبارزه برخواستند و از تلاشهای خود برای تخریب این کشور به شیوه های گوناگون، دریغ نکردند و هزینه هنگفتی برای عدم برون رفت تونس از شرایط پس از انقلاب سال 2011 میلادی، صرف کردند.