سیاسی

آیا امریکا برای زیر نظر داشتن ایران نیازمند عراق است؟

به نظر می آید که اظهارات امریکا درباره زیر نظر داشتن ایران از عراق بیشتر به ایران کمک می کند که بتواند نفوذ خود را در عراق حفظ کند.

میدل ایست نیوز: «مشرق عباس» کارشناس و تحلیلگر سیاسی عراقی در مقاله ای به سیاست های امریکا در قبال عراق در مرحله پس از سقوط رژیم بعث پرداخته است.

او در این مقاله با طرح این پرسش که «آیا امریکا برای زیر نظر گرفتن ایران نیازی به عراق دارد» نوشته که جواب پرسش به نظر بدیهی می آید. امریکا نه برای زیر نظر گرفتن ایران به عراق نیاز دارد نه ــ اگر بخواهد به ایران حمله کند ــ برای حمله به ایران. با اینکه دولت های پی در پی عراق همیشه تأکید کرده اند که اجازه نمی دهند عراق به ایستگاهی برای حمله به ایران تبدیل شود، این مسئله به ذات روابط عراق و ایران تبدیل شده، روابطی که همان قدر پر ابهام است که روابط عراق با امریکا.

با پشت سر گذاشتن حمله به عراق که امروز کمتر کسی تردید دارد که یکی از بدترین تصمیمات امریکا بوده، تصویری که در روابط عراق و امریکا دیده می شود این است که واشنگتن تلاش نکرده که عراق را از میدان جنگ به میدان منافع خود تبدیل کند. از سال 2011 که نیروهای امریکایی از عراق خارج شدند تا کنون واشنگتن شبکه اقتصادی واقعی در عراق ایجاد نکرده و منظومه نفوذ و روابط سیاسی پایداری برای خود دست و پا نکرده است. امریکا هیچ متحد عراقی واقعی ای ندارد، برخلاف ایران و همه کشورهای منطقه که متحدانی پروپاقرص در عراق دارند! بدیهی است که امریکا از توافق نامه چارچوب استراتژیک برای تبدیل عراق به یک متحد اصلی در خاورمیانه استفاده نکرده است.

برای همین، اظهارات رئیس جمهور امریکا درباره ضرورت حضور نیروهای امریکایی در عراق برای زیر نظر داشتن ایران، بیشتر یک کادو به ایران بود تا تهدید آن. تندترین مخالفان حضور امریکا در عراق و نزدیک ترین متحدان ایران در عراق همچنان از تعیین سطح همکاری اقتصادی و نظامی با امریکا در چارچوب «آموزش» و «همکاری اقتصادی» و «فرهنگی» و «علمی» و «سیاسی» صحبت می کنند، اینها همه تعبیراتی است که در توافق نامه چارچوب استراتژیک دو کشور آمده است. این نیروها که برخی شان زاییده و پرورده ایران اند هم در شرایط کنونی افزایش نقش ایران در عراق را صلاح نمی بینند.

مهم ترین چیزی که در این شرایط می توان پرسید به رویکرد اصلی دولت کنونی امریکا مربوط می شود. دولت کنونی تأکید می کند که تمایلی به دخالت نظامی در دیگر کشورها ندارد و بیشتر در پی بستن قراردادهای پرسود اقتصادی است. همین رویکرد می توانست نقطه تحولی در برداشت امریکا از نقش استراتژیک عراق به عنوان عامل تعادل در خاورمیانه پرتنش باشد. این نقش فقط وقتی می تواند تحقق یابد که عراق به یک متحد استراتژیک تبدیل شود، نه اینکه به اظهارات نظامی بسنده شود.

گام نخست باید این باشد که مقامات عراق به تصمیم گیری هایی مستقل از هژمونی سیاسی ایران و هر هژمونی دیگر تشویق شوند. چنین چیزی ناممکن نیست، اما فقط وقتی عملی می شود که درکی عمیق از معنای تأسیس دولت واقعی در عراق وجود داشته باشد، به دور از اشتباهات فاجعه بار دوران اشغالگری.

این تنها راه بازگشت عراق به عنوان عامل ثبات در منطقه و حتی یک عامل تعادل قدرت در منطقه است. تعادل قدرتی که از سال 2003 با خروج عراق از میدان بازی در خاورمیانه به روشنی بر هم خورده است. همین اختلال در موازنه قدرت است که به ایران فرصت داده که حضور ژئوپلتیک خود را در منطقه گسترش دهد تا حدی که در آستانه درگیری با امریکا برسد. درگیری ای که همه امیدوارند اتفاق نیفتد.

برگردیم به سؤال اول. امریکا امکانات نظامی بسیار عظیمی دارد که برای حمله احتمالی به ایران یا زیر نظر داشتن ایران نیازی به پایگاه نظامی «عین الاسد» نداشته باشد. اما ایران است که به این پایگاه نیاز دارد تا بتواند به نفوذ خود در منطقه ادامه دهد. نفوذی که حتی برای خود ایران هم دستاورد استراتژیک واقعی نداشته است.

نمونه اش آنکه خبرگزاری فارس روز جمعه (21 فوریه) به نقل از امیر علی حاجی زاده فرمانده نیروی هوایی سپاه ایران خبر داد که نیروهای سپاه با یک پهپاد توانسته اند به مراکز حضور و فرماندهی امریکا در سوریه و عراق رخنه کنند و اطلاعات محرمانه مهمی به دست بیاورند.

می توان از دولت عراق انتقاد کرد که چرا دربرابر این اظهارات آشکار ایران درباره فعالیت نظامی بدون مجوز در خاک عراق سکوت کرده است، اما این انتقاد راه به جایی نخواهد برد مگر آنکه پیش تر ایالات متحده روابط خود را با عراق با شفافیت بازتعریف کند و به عراق کمک کند که توان تصمیم گیری پیدا کند، تصمیمی که نه تابع تهران باشد نه واشنگتن.

منبع
الحره

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا