اقتصادیسیاسی

روسیه و ایران: نفوذ اقتصادی در سوریه/راه هایی که ایران برای حفظ نفوذ در سوریه پیش گرفته است (بخش سوم)

دخالت ایران در راستای دستیابی به اهداف استراتژیک منطقه ای آن است تا بازگشایی بازارهای جدید. رویکرد جغرافیایی ایران در سرمایه گذاری مالی نشان می دهد که دارایی های استراتژیک را راهی برای امنیت و حضور پایدار در سوریه قلمداد می کند.

نویسنده: سنان حتاحت
میدل ایست نیوز: برای تهران، اقتصاد سوریه یک بازار بالقوه برای محصولات ایرانی به شمار می رود. ایفای نقش قابل توجه در احیای اقتصادی سوریه همچنین این امکان را برای ایران فراهم می آورد تا نفوذ متحدان محلی خود در سوریه را تقویت و قدرت خود را در دمشق حفظ کند. ایران از سال 2013 سه خط اعتباری برای واردات سوخت و کالاهای دیگر با ارزش کلی بیش از 6.6 میلیارد دلار به سوریه تخصیص داده است. این خطوط اعتباری هزینه های سخت افزار و مهمات نظامی، دستمزد نیروهایی که از دولت بشار اسد دفاع می کنند یا بودجه های اضطراری و انتقالی که مانع از سقوط آزاد پوند سوریه می شوند را پوشش نمی دهند. ایران که به دلیل تحریم های ایالات متحده دچار محدودیت هایی شده و عمدتا در به دست آوردن امتیازات قابل توجه در بخش های سودآور در سوریه با فشارهای روسیه مواجه می شود، مجبور به اتخاذ دو رویکرد غیرمستقیم برای تثبیت حضور خود در اقتصاد سوریه شده است: اول این که ایران فعالیت های خود را به دورترین مناطق در سوریه (عمدتا در حومه حلب و دیرالزور) گسترش داده که عمدتا با کمبود خدمات مواجه هستند؛ این کمک های مالی فرصت گسترش نفوذ از طریق ایجاد حوزه های انتخاباتی در جوامع نادیده گرفته شده بدون نیاز به رقابت با دولت سوریه یا روسیه را برای ایران فراهم می آورد. دوم این که ایران شمار افرادی را که می توانند از خطوط اعتباری پیشنهادی به ایرانی ها در سوریه برداشت کنند، محدود کرده است؛ بدین ترتیب، تهران همچنان به تامین نیازهای دولت اسد به کالاهای اساسی و منابع انرژی باقی می ماند و به طور همزمان نقش افراد وابسته به خود را در اقتصاد سوریه پررنگ تر می کند.

با این حال، دخالت ایران در راستای دستیابی به اهداف استراتژیک منطقه ای آن است تا بازگشایی بازارهای جدید. رویکرد جغرافیایی ایران در سرمایه گذاری مالی نشان می دهد که دارایی های استراتژیک را راهی برای امنیت و حضور پایدار در سوریه قلمداد می کند. ایران در شرق سوریه در امتداد دره فرات با رهبران قبیله ای محلی مانند نواف البشیر از قبیله البقره معامله کرده تا تحقق منافع خود در این منطقه اطمینان حاصل کند. به علاوه، ایران نفوذ خود را از طریق حمایت از معیشت محلی برای نمونه از طریق تامین خوراک دام به قیمت پایین برای تقویت بخش دامداری، تقویت کرده است. ایران همچنین مراکز پزشکی در سوریه ساخته، مدارس را بازسازی کرده و برای جلب حمایت و محبوبیت در میان جوامع محلی برای آنها برق فراهم کرده است. ایران در جنوب و شرق حلب (جایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیروهای با نفوذ دفاع ملی را تشکیل داده) متحدان محلی خود در سوریه را به نفوذ در تجارت محلی، حمل و نقل و تجارت نفت تشویق کرده است. تشویق نیروهای دفاع ملی به تبدیل شدن به بازیگران اقتصادی تا حدودی در تلاش های روسیه برای جذب آنها در ارتش سوریه تاثیر داشته است. به علاوه، ایران شرکای محلی خود را به خرید زمین و املاک و مستغلات در دمشق و حمص تشویق کرده و این در حالی است که هر شهر از گره های لجستیک استراتژیک در برقراری ارتباط بین سوریه و لبنان به شمار می روند. با این حال، مهم است که توجه داشته باشیم برای ارزیابی تاثیرات استراتژی خرید زمین ایران خیلی زود است، زیرا در بسیاری از موارد تلاش ها برای خرید املاک و مستغلات به ایجاد احساسات ضد ایرانی در میان مردم محلی انجامیده است.

برای دولت بشار اسد، هدف و استراتژی روسیه برای تقویت اقتدار و حاکمیت دولت و تمامیت ارضی سوریه بسیار جذاب تر از رویکرد ایران است. پیوستن به مسکو و پیشنهاد قراردادهای سودآور به شرکت های خصوصی روسی برای دمشق بهای کمتری از این دارد که اجازه دهد تهران به افزایش نفوذ خود در بخش های اصلی اقتصاد سوریه ادامه دهد. با این وجود، ایران به خصوص در تامین کالاهای حیاتی مانند محصولات نفتی تصفیه شده، مکمل های دارویی، مهمات و انواع محصولات کشاورزی و دامی همچنان یک شریک اقتصادی مهم برای سوریه به شمار می رود. از این رو، اسد روی مرزی باریک بین ایران و روسیه حرکت می کند و به طور مداوم سعی دارد حاشیه فضای فعالیت خود را بگستراند. دولت اسد علاوه بر تلاش های مداوم خود برای بازیافتن تسلط خود بر شرایط، توافقنامه ها را نیز برای به حداکثر رساندن نتایج به صورت موردی مدیریت می کند. این مساله زمانی آشکار شد که تهران نتوانست منابع مالی لازم برای اجرای پروژه ای برای ساخت سومین شبکه ارتباطات تلفنی را تامین کند؛ دمشق در تعلیق توافقنامه مربوطه هیچ تعللی نکرد. البته این مساله در مورد رویکرد ایران و روسیه در رابطه با قراردادهایشان با سوریه نیز صدق می کند. در مواردی که دولت سوریه قادر به تامین بودجه های لازم نبوده، همچون یک سری پیشنهادات بازسازی نیروگاه ها، روسیه و ایران هرگز برای خارج شدن از توافقنامه ها تردیدی به خود راه نداده اند. این روند تایید می کنند که تجارت در سوریه تنها مساله ای مربوط به محاسبات ژئوپولتیک نیست و مسائل مالی سرمایه گذاری ها نیز اهمیت دارد. در همین حال، دولت اسد از موضع گیری جدی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای جلوگیری از نفوذ بیشتر ایران در سوریه به خوبی آگاه است و در نتیجه، تلاش ها برای استقلال بیشتر خود از تهران را و از مسکو در درجات کمتر را در اولویت قرار داده به این امید که بتواند روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را از نو بازیابد.

در ارتباط با تلاش های بالقوه روسیه برای محدود کردن ایران در سوریه می توان گفت که نتیجه چنین تلاش هایی به توانایی مسکو در برچیدن شبکه پیچیده نفوذ تهران در سوریه بستگی دارد. اگر این مساله برای روسیه به یک اولویت تبدیل شود، آنگاه بخش اعظم فعالیت های آتی روسیه در سوریه بر ممانعت از گسترش نفوذ ایران در اقتصاد تمرکز خواهد یافت. روسیه برای دستیابی به چنین هدفی به افزایش سرمایه گذاری های خارجی برای ایجاد ثبات در قدرت دولت اسد نیاز خواهد داشت که تحقق آن بسیار دشوار خواهد بود چرا که مستلزم متقاعد کردن غرب به سرمایه گذاری بدون امتیازدهی گسترده از سوی بشار اسد است. در اصل، معضل اصلی روسیه همین است و این شرایط فرصت لازم را برای ایران فراهم می آورد تا نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در سوریه گسترش دهد.

منبع: ایندیپندنت و چتم هاوس

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا