نقش امریکا و جامعه جهانی در سوریه بعد از تروریسم/ روسیه و ایران: نفوذ اقتصادی در سوریه (بخش یازدهم و پایانی)
از آنجایی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا پیشتر اعلام کرده اند که تا زمانی که یک انتقال قدرت سیاسی معنادار در سوریه رخ ندهد، آنها هیچ نقشی در بازسازی های آتی این کشور ایفا نخواهند کرد، دولت اسد (و البته روسیه) مجبور است برای ترغیب متحدان منطقه ای به سرمایه گذاری در فاز بازسازی بیشتر تلاش کنند.

نویسنده: سنان حتاحت
میدل ایست نیوز: اگرچه شدت دشمنی ها در سوریه در پی پیروزی های اخیر بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور، در برابر اپوزیسیون و همچنین شبه نظامیان افراطی اندکی کاهش یافته و برای اولین مرتبه پس از چندین سال، افق های پیش روی سوریه روشن به نظر می رسد، اما هنوز روند بهبود اقتصادی و سیاسی این کشور نامعلوم است. با این حال، اسد که اکنون به این باور رسیده که در مقابله با مخالفان خود کاملا موفق عمل کرده و بر اپوزیسیون پیروز شده، اکنون تمرکز خود را بر دستیابی به دو هدف جدید معطوف کرده است. اولی به دست آوردن کنترل بی قید و شرط بر عملکرد دولت و حاکمیت ارضی است؛ دومی هم به اعاده حیثیت برای دولت خود و به رسمیت شناخته شدن در صحنه منطقه ای و بین المللی است.
از دیدگاه اسد، مسلح سازی گروه های شبه نظامی که برای مبارزه با نیروهای مخالف به وجود آمدند، در زمان خود یک ضرورت به شمار می رفتند؛ اما نمی توان تصور کرد که اسد در هر سناریوی محتمل پس از جنگ به تحمل ادامه تقسیم قدرت و فرماندهی ادامه دهد. این مساله در تلاش های موفقیت آمیز او (البته با کمک روسیه) در برچیدن و ادغام مجدد گروه های مختلف مسلح وفادار از جمله بسیاری از نیروهای دفاع ملی و مشهورترین تیپ نظامی موسوم به «عقاب های صحرا» که پیشتر توسط ایمن الجابر قدتمند تشکیل شده بود، کاملا قابل مشاهده است. به وضوح می توان دید که دولت اسد نمی خواهد که برقراری امنیت و دولت داری تمرکز زدایی شده باشد. با این حال، پیشبرد چنین رویکردی به حمایت قابل توجه سیاسی و مالی از خارج از کشور نیاز دارد. اسد جدای از باور اینکه تثبیت دولتش در خارج عمدتا به تاییدیه و به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه بین المللی بستگی دارد، برای تامین مالی کمپین برای تثبیت قدرت خود در داخل کشور و تقویت استقلال دولت سوریه از ایران و روسیه، به بودجه ای اساسی نیاز دارد. بشار اسد که با چانه زنی سیاسی آشناست و به آن عادت دارد، بر این باور است تجدید قوای سوریه در منطقه می تواند با بهبود شرایط اقتصادی این کشور آغاز شود. مصمم بودن دولت اسد به عادی سازی روابط با همسایگان ثروتمند سوریه را می توان به وضوح در اقداماتی همچون تلاش ها برای بازگشایی مرزهای نصیب و البوکمال با اردن و عراق، بازگشایی سفارتخانه های امارات و بحرین در دمشق، و تلاش ها برای پیوستن مجدد سوریه به اتحادیه عرب مشاهده کرد.
با این حال، اسد همچنان برای ایجاد ثبات در سوریه با چالش های زیادی مواجه است. سطح تخریب و آسیبی که مردم سوریه متحمل شده اند با صرف رشد اقتصادی قابل جبران نیست. از این نظر، لازم است یادآور شد که تنها بخشی از انگیزه های پشت ناآرامی ها در سوریه مساله اقتصاد بوده است. دموکراسی، آزادی های فردی بیشتر، قانون مداری، پاسخگو بودن دولت و شفاف سازی از سوی آن، از دیدگاه مردم جنبه های مشروعی بودند که به این ناآرامی ها انجامیدند و هنوز هم از خواسته های اصلی آنها به شمار می روند.
تا به امروز که تحریم های اعمال شده از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا با هدف وادار کردن دولت بشار اسد به تغییر رفتار یا واداشتن ایران و روسیه به کاهش حمایت هایشان از سوریه، ناکافی بوده اند. ابزار اقتصادی اینچنینی تنها در شرایطی می توانند موثر واقع شوند که به عنوان یک بخشی از چارچوبی جامع تر برای کمک به سوریه به شیوه ای معنادار و تغییر سیاسی معتبر به کار گرفته شده باشند. در چنین سیستمی، باید از تحریم ها به عنوان ابزاری برای کاهش قابلیت های دولت اسد در وادار کردن جمعیت به تسلیم، هدف گرفتن انحصارات و تلاش های افراد و نهادهای وابسته به رژیم در تلاش برای کنترل اقتصاد سوریه، و ترغیب نهادها و دولت های خارجی به سرمایه گذاری در تجدید قوای سیاسی و مالی سوریه استفاده شود.
اینکه تحریم های ایالات متحده و اتحادیه اروپا بر اقتصاد سوریه نتیجه بخش بوده اند یا خیر، به ویژه با توجه به تاثیراتی که بر غیرنظامی ها داشته اند، جای بحث دارند. با این حال، همچنان لازم است که تحریم ها بر افراد کلیدی که در تامین مالی فعالیت های دولت بشار اسد نقش دارند، اعمال شوند و ادامه یابند. هر مرتبه که نامی به فهرست بلند بالای این افراد اضافه می شود، دولت بشار اسد مجبور می شود که جایگزینی برای آنها بیابد. اگر تحریم ها نهادهای خارجی و شخصیت های حقیقی در ارتباط با دولت اسد و گروه افراد نزدیک به آن را نیز شامل شود، آنگاه ممکن است روند حمایت روسیه و ایران از اسد هم تغییر کند و انتظار می رود که با تصویب قانون حمایت از شهروندان سوری در ایالات متحده همین اتفاق بیفتد. تحریم های ایالات متحده علیه ایران بر فعالیت های این کشور در سوریه تاثیر گذاشته است. نتیجه تحریم های بالقوه بر روسیه اما هنوز معلوم نیست. چشم انداز احتمال اعمال تحریم ها بر آنهایی که در سرمایه گذاری های اقتصادی در سوریه مشارکت دارند عاملی بوده که شرکت های چینی و هندی را از ورود به این بازار باز داشته است.
دولت اسد و کرملین روی قابیت خود در رفع نگرانی های امنیتی منطقه ای برای ایجاد مصالحه و ترغیب بازیگران منطقه ای به پذیرش اسد به عنوان رهبر سوریه حساب می کنند. به علاوه، آنها امیدوارند که بتوانند با بازاریابی برای اقتصاد امیدوارکننده سوریه، صندوق های سرمایه گذاری خارجی را به تامین بودجه فاز بازسازی ترغیب کنند. از آنجایی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا پیشتر اعلام کرده اند که تا زمانی که یک انتقال قدرت سیاسی معنادار در سوریه رخ ندهد، آنها هیچ نقشی در بازسازی های آتی این کشور ایفا نخواهند کرد، دولت اسد (و البته روسیه) مجبور است برای ترغیب متحدان منطقه ای به سرمایه گذاری در فاز بازسازی بیشتر تلاش کنند. برای شرکای ایالات متحده در منطقه به ویژه این مساله اهمیت دارد که آمریکا نگرانی های آنها را برطرف کند. به علاوه، اگر قرار باشد که آنها در مقابله با افزایش نفوذ ایران در سرزمین شام اقدامی انجام دهند، برای این کار به حمایت امنیتی آمریکا نیاز خواهند داشت.
منبع: ایندیپندنت و چتم هاوس