سیاسی

کابوسی که نامزد دموکرات انتخابات 2020 را رها نخواهد کرد/دردسر ناتمام عراق برای جو بایدن (بخش اول)

اگر جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 ایالات متحده پیروز شود، یک مشکل قدیمی یعنی همان جنگ آمریکا در عراق، برای او دردسرساز خواهد شد.

نویسنده: مایک گیگلیو

میدل ایست نیوز: اگر جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 ایالات متحده پیروز شود، یک مشکل قدیمی یعنی همان جنگ آمریکا در عراق، برای او دردسرساز خواهد شد. از سال 2002 که باید در سنا رایی داد که حمله به عراق را ممکن ساخت، و در طی سال هایی که به عنوان معاون رئیس جمهوری فعالیت می کرد و در بطن بحران هویتی حزب دموکرات در زمینه سیاست خارجی، همواره با همین مشکل دست و پنجه نرم کرده است.

عدم اطمینان درباره چگونگی و زمان بندی اقدامات لازم ایالات متحده در خارج از این کشور بود که به شکست دولت اوباما در جنگ ها در سوریه و لیبی و در جنگ های قدیمی در افغانستان و عراق انجامید. و این عدم اطمینان را همچنان می توان در اظهارات اغراق آمیز و ناهمگون بایدن، یکی از نامزدهای اصلی حزب دموکرات، در ارتباط با دیدگاه او درباره نقش آمریکا در جهان مشاهده کرد.

بایدن به دلیل سابقه طولانی اش در زمینه امور خارجی و به ویژه به دلیل نقشی که در جنگ عراق و دوران آشفته پس از آن ایفا کرد، از دیگر نامزدهای انتخاباتی کاملا متمایز است. آشفتگی های پس از جنگ بود که زمینه ظهور داعش در عراق را مهیا کرد و اگرچه بایدن سعی دارد سابقه و تجربه طولانی مدت خود در زمینه سیاست خارجی را به عنوان یکی از قابلیت هی خود معرفی کند، اما رقبایش به راحتی می توانند از عراق به عنوان مدرکی دال بر تصمیم گیری و قضاوت اشتباه او یاد کنند.

انتقادها از بایدن بیشتر بر رای مثبت او در سنا به قطعنامه ای مربوط می شود که امکان استفاده از نیروی نظامی در عراق را فراهم آورد و جورج دابلیو. بوش، رئیس جمهوری وقت، از آن برای توجیه حمله خود استفاده کرد. اما در دوره اول ریاست جمهوری باراک اوباما که بایدن رهبری سیاست عراق را بر عهده داشت، بیشتر با زمان حال در ارتباط است. هر کسی که در انتخابات ریاست جمهوری 2020 پیروز شود، احتمالا با همان شرایط دشواری مواجه خواهد شد که آن زمان پیش روی بایدن بود: حضور ماندگار نیروهای آمریکایی در خارج از این کشور، شهروندان خسته از جنگ، و دشمنی که سقوط کرده، اما هنوز به طور کامل شکست نخورده است.

این داستان از اوایل سال 2009 و زمانی آغاز می شود که باراک اوباما با وعده پایان دادن به جنگ نامحبوب در عراق، وارد کاخ سفید شد. در آن زمان هنوز 150 هزار سرباز آمریکایی در عراق بودند. رئیس جمهوری که تازه سوگند یاد کرده بود، به معاون خود رو کرد و گفت که نیروها را به خانه باز گرداند. آنتونی بلینکِن، مشاور امنیت ملی بایدن، گفت: «یک روز، در دفتر بیضی در کاخ سفید نشسته بودیم و درباره نیروهای مستقر صحبت می کردیم و اوباما به بایدن نگاهی کرد و گفت: “جو، فکر می کنم تو باید این کار را انجام دهی. ما به تمرکز مستمر از سوی کاخ سفید روی این موضوع نیاز داریم. تو عراق را بهتر از هر فرد دیگری می شناسی.” همه چیز به همین سادگی بود.»

جاذبه چنین ماموریتی برای فردی که در شروع شدن جنگ ایفای نقش کرده بود، مشهود بود. جدای از بایدن، 76 سناتور از جمله 28 دموکرات در آن رای گیری سرنوشت ساز سال 2002 ایفای نقش کردند، اما او آن زمان به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی سنا مسئولیت ویژه ای در این زمینه داشت. (بایدن در آن زمان ادعا کرد که قانون مجوز استفاده از نیروی نظامی می تواند با تحت فشار گذاشتن صدام حسین برای موافقت با بازرسی های تسلیحاتی از عراق، مانع از جنگ شود؛ بعدتر هم گفت که بوش از قانون سوء استفاده کرده است.) در سال های پس از حمله به عراق بایدن عمدتا به این کشور سفر می کرد و با بازیگران کلیدی در جنگ ارتباط داشت.

بایدن با سر ماموریت محول شده از سوی اوباما را پذیرفت. او جلساتی برگزار می کرد و بر مذاکرات نظارت داشت. در پایان سال 2011 جنگ تمام شده بود و نیروهای آمریکایی عراق را ترک کرده بودند. بلینکن گفت: «از نظر سیاسی عملا او فردی است که نظارت بر تخلیه نیروهای آمریکایی را بر عهده داشت؛ شمار نیروهای آمریکایی در عراق از 150 هزار نفر عملا به صفر رسید.»

آن موقع بود که همه چیز به طرز وحشتناکی تغییر کرد.

خروج نیروهای ایالات متحده از عراق یک خلاء در این کشور ایجاد کرد. دولت عراق و نیروهای امنیتی تحت کنترل نخست وزیری مستبد و فرقه گرا، فاسد شدند. القاعده که هنوز فعال بود، در یک دگردیسی ناخوشایند به داعش تبدیل شد و در تابستان سال 2014 حدود 40 درصد از خاک عراق را اشغال کرد. داعش «خلافت» افراطی خود را در سراسر عراق و سوریه از شهر موصل در عراق اعلام و زمینه را برای دوره ای جدید از تحولات منطقه ای و تروریسم جهانی مهیا کرد. دیری نگذشت که نیروهای آمریکایی مجددا به عراق بازگشتند و تا به امروز، هنوز در این کشور حضور دارند.

اینکه بایدن تا چه اندازه در همه این تحولات نقش داشته و مقصر است، هنوز هم موضوع مباحثات گسترده میان افرادی است که در سطوح بالا در دولت ایالات متحده با او کار می کردند. تمرکز بیشتر این مباحثات بر این مساله است که بایدن در تلاش ها برای اینکه نهایتا اشتباهات حمله سال 2003 را جبران کند، چشم خود را به روی مخاطرات بزرگ ترین اشتباه بزرگ ایالات متحده در عراق بست.

از نظر حامیان بایدن، تفکرات او در سیاست خارجی بر اساس اخلاق گرایی مبتنی بر واقع گرایی و تجربیات، شکل می گیرند. بلینکن که در سنا با بایدن همکاری داشته و از سال 2009 تا 2013 مشاور امنیت ملی او بوده، گفت: «او می دانست که نمی توانیم وارد شویم و یک دکمه را بزنیم و همه چیز را درست کنیم. اما نمی توانستیم با زرنگ بازی از زیر بار این مسئولیت فرار کنیم؛ ما چنین فردی نبودیم. او در ارتباط با بیشتر مسائل از ایده آل گرایانه ترین موضع شروع می کرد، اما آن ایده آل گرایی به مرور در نتیجه تجربه و واقعیت تقلیل می یافت.»

بایدن تا مدت ها بر اساس همین اصول زندگی می کرد. او صدای مخالف در برابر آپارتاید در آفریقای جنوبی بود و از مداخله نظامی در منطقه بالکان، توسعه ناتو و کنترل تسلیحات استراتژیک حمایت کرد. او همچنین سعی کرد جنگ ایالات متحده در افغانستان را در دوره اوباما کاهش دهد و آن را بر مبارزه با تروریسم متمرکز کند که البته شکست خورد. تی جی داکلو، دبیر مطبوعاتی کمپین بایدن، در این باره گفت: «بایدن فردی است که می تواند در چشم های هر یک از رهبران جهانی نگاه کند و احترام آنها را داشته باشد. او روابط ما با متحدانمان را ترمیم خواهد کرد و در برابر مستبدان خواهد ایستاد و برای مقابله با چالش ها، جهان را با خود همراه خواهد ساخت.»

با این حال، منتقدان بایدن معتقدند که او در بیشتر مواقع شرایط را اشتباه متوجه می شود. رابرت گیتس که در دوران ریاست جمهوری جورج دابلیو. بوش و باراک اوباما وزیر دفاع بوده، در خاطرات خود در سال 2014 نوشت: «او یک انسان درست است. با این حال، فکر می کنم او تقریبا در همه زمینه های سیاست خارجی و امنیت ملی در چهار دهه گذشته اشتباه عمل کرده است.» (این مطلب ادامه دارد)

منبع: آتلانتیک

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا