خبر اولسیاسی

تصویری سه بُعدی از صحنه سیاسی عراق در کشاکش امریکا و ایران

دیگر روشن شده که ایران و حامیانش در عراق به روشی متفاوت عمل می کنند.

نکات برگزیده مطلب
  • یکی از اصلی ترین عناصر قدرت نرم ایران در عراق یعنی اعتماد مردم عراق به ایران دچار کاهش شدید شده است.
  • در پایان 2019 بیش از 80 درصد شیعیان معتقد بودند که ایران تأثیر منفی بر سیاست عراق دارد.
  • مطالبات مردم درباره تغییر کل نظام نیروهای سیاسی اسلام‌گرا در عراق را متقاعد کرد که اگر به فکر تغییرات جدی برنیایند کنار گذاشته شدنشان از صحنه سیاسی کشور حتمی است.
  • یران فهمیده که دچار تهدیدهای شدیدی شده که لازمه مواجهه با آنها کمک غرب است.
  • دیگر مشخص شده که ترامپ مانند اوباما نیست و هر تهدیدی برای نیروهای امریکایی در عراق به فشار بیشتر بر خود ایران می انجامد.
  • دولت ترامپ معادله را عوض کرد و در عین ادامه فشار بر ایادی ایران، با خود نظام ایران نیز وارد نزاع شد.
  • امریکایی ها نمی خواهند دولت الکاظمی دولتی سرسپرده امریکا باشد، بلکه برایشان کافی است که عراق با جدیت در پی استقلال از نفوذ ایران باشد.
  • برای ایران هم همین کافی است که عراق مرکز تهدید حکومت ایران نباشد.

میدل ایست نیوز: «منقذ داغر»، تحلیلگر سیاسی عراقی و مسئول بخش خاورمیانه مؤسسه گالوپ، با انتشار مقاله ای به آینده مناسبت ایران و امریکا در صحنه سیاسی عراق پرداخت.

در این مقاله آمده: به عنوان یک تحلیلگر مسائل عراق که تحولات سیاسی این کشور را از نزدیک دنبال می کند می‌بینم که یکی از اصلی ترین عناصر قدرت نرم ایران در عراق یعنی اعتماد مردم عراق به ایران دچار کاهش شدید شده است. دیگر روشن شده که ایران و حامیانش در عراق به روشی متفاوت عمل می کنند. عملکردی که نشان‌دهنده خودداری از درگیری و تمایل به روابطی منعطف تر و متعادل تر با عراق و منافع امریکا در عراق است.

دو توئیت «محمد الغبان»، رئیس فراکسیون فتح (به ریاست هادی العامری) در مجلس عراق، بسیاری را غافلگیر کرد و بحث های بسیاری را برانگیخت. او در توئیت اول خود از امریکا خواست که پیام رأی اعتماد گرفتن مصطفی الکاظمی را درک کند و افزود که اکنون نوبت امریکاست که به تعهداتش عمل کند.

الغبان که از مخالفان الکاظمی بود در معرض حملات گروه های نزدیک به محور انقلابی ایران قرار گرفت که وی را به عقب نشینی از اصول مقاومت دربرابر امریکا متهم کردند. این حملات به هردو زبان عربی و فارسی انجام شد و در نهایت باعث واکنش الغبان شد که منتقدانش را بی اطلاع از الفبای سیاست خواند. 

برای آنکه بفهمیم واقعا چه خبر است باید موضوع را در چارچوب سه بعدی عراق ـ ایران ـ امریکا قرار دهیم.

 عراق

این تحول پس از تحولات مهمی رخ داده که در چند مقاله به آن پرداخته ام و آن اینکه ایران قدرت نرم خود را که باعث جلب افکار عمومی شیعیان می شد در عراق از دست داده است. از سال 2017 نظرسنجی هایی که در عراق انجام دادیم نشان داد که ایران به صورت دائم و شدید در حال از دست دادن محبوبیت خود در عراق است در حدی که در پایان سال 2019 نسبت شیعیانی که معتقد بودند ایران شریکی مورد اعتماد برای عراق است به 25 درصد رسید. در 2016 این نسبت 75 درصد بود. همچنین در پایان 2019 بیش از 80 درصد شیعیان معتقد بودند که ایران تأثیر منفی بر سیاست عراق دارد.

این نگاه منفی به ایران در میان شیعیان عراق که نتیجه تحولات اقتصادی و سیاسی مشخصی است باعث شد که همه نیروهای سیاسی شیعی در عراق به فکر بازنگری در سیاست های خود بیفتند. پر شدن بازار عراق (به خصوص در جنوب) از کالاهای ارزان قیمت ایرانی باعث نابودی صنایع و کشاورزی در عراق شد. ضمن اینکه ایران حامی اصلی دولت های سابق عراق شمرده شد که سراپا غرق فساد و ناکارآمدی بودند و کشور را به وضعیتی خطرناک کشاندند.

تظاهرات اکتبر 2019 در بغداد و جنوب عراق با شعارهایی علیه ایران همراه شد که بیان عملی همین واقعیت بود. مطالبات مردم درباره تغییر کل نظام و بازیگران سیاسی اصلی در آن نیروهای سیاسی اسلام‌گرا در عراق را متقاعد کرد که اگر به فکر تغییرات جدی برنیایند و مطالبات مردم ازجمله در برکناری «عادل عبدالمهدی» را عملی نکنند کنار گذاشته شدنشان از صحنه سیاسی کشور حتمی است. برای همین آنها با ناراحتی با نامزدی «مصطفی الکاظمی» که همواره ازجانب نیروهای نزدیک به ایران فردی وابسته به امریکا خوانده می شد موافقت کردند.

نبود رهبری ای که بتواند نیروهای سیاسی شیعه را به اجماع وادارد، موضوعی که نتیجه ترور «قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» بود، نیز مشکل دیگری بود که سران گروه های نزدیک به ایران در عراق گرفتار آن شدند. این وضعیت باعث شد که اختلافات این گروه ها کاملا علنی و آشکار شود.

اشاره الغبان به این اختلافات در توئیت دومش صرفا بیان و نه افشای یک اختلاف عمیق بود. اختلافی که با دودستگی برسر استعفای عبدالمهدی و معرفی جانشین وی آغاز شد. موضوع کرونا و پیامدهای اقتصادی آن در کنار کاهش شدید قیمت نفت نیز موضوع را پیچیده تر کرد، چون راه حل آن بدون اقداماتی سخت برای دولت عراق ازجمله گرفتن کمک خارجی از کشورهایی که مواضع سختی علیه ایران دارند ممکن نیست. این همه باعث شده که الغبان و دیگر بزرگان گروهی که از آنها به «محور مقاومت» در عراق یاد می شود مجبور شوند که نرمش نشان دهند و عمل گرایانه تصمیم بگیرند. موضوعی که تا همین چند ماه پیش بسیار بعید می نمود.

 ایران

بر کسی پوشیده نیست که آثار تحریم های اقتصادی امریکا علیه ایران کاملا آشکار شده و به نارضایتی داخلی در ایران دامن زده است. بحران کرونا نیز که ایران را به یک کانون بیماری در جهان تبدیل کرد هم مشکلات اقتصادی و اجتماعی خودش را خواهد داشت. ترور قاسم سلیمانی نیز باعث شد که ایران یک چهره قدرتمند در عرصه سیاست گذاری خارجی خود را از دست بدهد. کاهش قدرت نرم ایران و محبوبیتش در کشورهای منطقه، ازجمله در عراق و لبنان که در تظاهراتشان علیه ایران شعار دادند، باعث شد که نیروهای اعتدالی در نزاع با تندروها دست بالا را پیدا کنند.

توئیت اخیر رهبر ایران درباره صلح امام حسن را نیز بسیاری در همین راستا معنا کردند که احتمالا اشاره به امکان مذاکره دوباره با امریکاست.

موضع ایران در همراهی با نامزدی مصطفی الکاظمی را هم باید در همین چارچوب دید. ایران فهمیده که دچار تهدیدهای شدیدی شده که لازمه مواجهه با آنها کمک غرب است و دیگر برای ایران تردیدی نمانده که با تکیه صرف بر چین و روسیه و حتی اروپا نمی تواند از تنگنای کنونی اش خارج شود.

ایران عراق را یکی از دروازه هایش برای تفاهم با غرب و به طور خاص امریکا می داند و دیگر مشخص شده که ترامپ مانند اوباما نیست و هر تهدیدی برای نیروهای امریکایی در عراق به فشار بیشتر بر خود ایران می انجامد.

 

امریکا

سه سال پیش مقاله ای درباره تفاوت اساسی راهبرد دونالد ترامپ در تعامل با ایران و سیاست رؤسای جمهور سابق امریکا نوشتم. همه دولت های سابق امریکا از زمان دولت بوش پسر سراغ بازوهای منطقه ای ایران رفتند و حاضر به رویارویی مستقیم با خود ایران انقلابی نشدند. در چنین وضعیت ابتکار عمل دست ایران بود و از مهره های نفوذ خود در منطقه به خصوص گروه های شبه نظامی کمک می گرفت که منافع امریکا و غرب را در معرض تهدید قرار دهد. پیچیدگی های سیاسی و نظامی و ملاحظات متعدد باعث می شد که امریکا نتواند با این گروه های شبه نظامی درگیر شود.

یک نمونه آشکار چنین وضعیتی پافشاری ایران بر تعیین «نوری المالکی» برای نخست وزیر عراق در سال 2010 با وجود شکست خوردن وی در انتخابات بود. ایران متعهد شد که در صورت انتخاب المالکی در روند عقب نشینی نیروهای امریکایی از عراق مشکل ایجاد نکند. باراک اوباما در مصاحبه با نشریه «آتلانتیک» تأکید کرد که ایران و عربستان باید درباره توزیع قدرت در منطقه میان خود پشت میز مذاکره بنشینند! در توافق نامه هسته ای ایران نیز هیچ اشاره ای به کاهش نفوذ نظامی و سیاسی و اقتصادی ایران که از عوامل پیدایش داعش بود نشد.

اما دولت ترامپ معادله را عوض کرد و در عین ادامه فشار بر ایادی ایران، با خود نظام ایران نیز وارد نزاع شد. تحریم های سیاسی و اقتصادی بر ایران تأثیرات شدیدی داشت که در نیمه دوم 2019 کاملا نمایان شد و روز به روز شدت گرفت.

این بار وقتی ایران استراتژی تهدید منافع امریکا در عراق را که پیشتر جواب مثبت داده بود امتحان کرد نتیجه کاملا متفاوت بود: حمله به شبه نظامیان و برخورد با سران آنها و تحریمشان و رساندن این پیغام که امریکا این بار قصد خارج شدن از عراق را ندارد!

 

سناریوی احتمالی در عراق

به نظر می آید مصطفی الکاظمی سیاست موازنه منفی را درقبال ایران و امریکا در عراق پیش بگیرد. مذاکرات راهبردی عراق و امریکا که در ماه آینده اجرا خواهد شد فرصتی طلایی برای الکاظمی جهت اجرای این سیاست است. امریکایی ها نمی خواهند دولت الکاظمی دولتی سرسپرده امریکا باشد، بلکه برایشان کافی است که عراق با جدیت در پی استقلال از نفوذ ایران باشد. این وقتی ممکن خواهد بود که الکاظمی بتواند سلطه خود را بر نهادهای حکومتی عراق تحکیم کند و دولت موازی ای را که دارندگان پول و سلاح در عراق اداره می کنند ریشه کن سازد.

از سوی دیگر، برای ایران هم همین کافی است که عراق مرکز تهدید حکومت ایران نباشد و خوشحال‌تر هم خواهند شد اگر روابط اقتصادی معمولی میان دو کشور برقرار بماند که مفری برای بحران اقتصادی ایران است. آنها همچنین به الکاظمی به چشم کلید مذاکرات دوباره با امریکا نگاه می کنند. مذاکراتی که شاید رؤیاهای انقلابی آنها را عملی نکند به تأمین نیازهای اقتصادی شان کمک خواهد کرد.

امریکا هم نیاز دارد که از مذاکرات راهبردی‌اش با عراق برای اثبات حسن نیت خود استفاده کند. در این شرایط کرونایی عراقی ها نباید انتظار زیادی از امریکا داشته باشند. فقط کافی است که الغبان ثابت کنند که امریکا به منافع راهبردی خود در عراق ارج می نهد و آماده کمک اقتصادی و نظامی به عراق برای منتفی کردن احتمال پیدایش داعش در این کشور است. چنین راهبردی به تقویت جریان های عمل گرایی که در فضاهای سیاسی اسلام شیعی پیدا شده کمک خواهد کرد.

منبع
IIACSS

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا