خبر اولدیدگاهسیاسی

چرا مناسبات بین‌المللی عربستان در عهد بن سلمان کاهش یافت؟

ولیعهد سعودی در حالی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد که امیدوار بود عربستان را طبق چشم‌انداز 2030 به یکی از مهم‌ترین کشورهای خاورمیانه از لحاظ جذب سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی تبدیل کند.

میدل ایست نیوز: «محمد بن سلمان»، ولیعهد سعودی در حالی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد که امیدوار بود عربستان را طبق چشم‌انداز 2030 به یکی از مهم‌ترین کشورهای خاورمیانه از لحاظ جذب سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی تبدیل کند.

با وجود رویکردهای نوگرایانه بن سلمان برای اطمینان‌بخشی به غرب و فعالان حقوق بشری در آغاز زمامداری‌اش نظیر اعطای حق رانندگی به زنان، ورود آنها به ورزشگاه‌ها، برگزاری کنسرت‌های موسیقی و ایجاد سازمان تفریح و سرگرمی و سخنان وی در مبارزه با افراط‌گرایی دینی، اما تحولات داخلی و منطقه‌ای مهلت زیادی به وی نداد و بن سلمان به زودی خود را در برابر چالش‌های بسیار پیچیده داخلی، منطقه‌ای و بین المللی مشاهده کرده، چالش‌هایی که نحوه تعامل بن سلمان با آن، عربستان را در معرض مشکلات بسیاری در سطح منطقه‌ای و بین المللی قرار داد.

از سیاست توافق خانوادگی تا سیاست تک‌روی

عربستان برای دهه‌ها به صورت توافقی میان خانواده‌های خاندان حاکم آل سعود طبق سیاست متوازنِ حاکم بر اختیارات پادشاه و دیگر شاهزادگان اداره می شد به طوری که پادشاه مجالی برای تصمیمات مستبدانه نداشت اما در آغاز سال 2015 میلادی و با ولیعهدی بن سلمان، قواعد سیاست‌ عربستان و نظام حکمرانی این کشور به کلی دستخوش تغییر و تحول شد.

در همین رابطه، «مضاوی الرشید»، نویسنده و فعال اجتماعی سعودی مقیم بریتانیا می نویسد: «در گذشته، حاکمان سعودی و لو به صورت جزئی تابع سیستم تقسیم قدرت بودند به طوری که شاهزادگان مختلف بر بخش‌های تاثیرگذار حکومت تسلط داشتند و پادشاه تحت نظر همه این شاهزادگان متنفذ قرار داشت اما ملک‌سلمان به محض تکیه زدن بر تخت پادشاهی این الگو را کنار گذاشت، وی محمد بن سلمان، فرزند خود را علیرغم مواضع و نظرات مخالف دیگر خانواده‌های سلطنتی به ولیعهدی خود منصوب کرد، بدین ترتیب نظام پادشاهی عربستان از سیستم توافقی به سیستم فردمحور تغییر رویه داد.»

الرشید افزود: «نظام توافقی گاهی اوقات منجر به بروز اختلاف میان شاهزادگان می‌شد اما عموما برای مشخص‌سازی قدرت پادشاه کارساز بود و وی مجبور بود درخصوص مسائل مهم و سرنوشت‌ساز با برادران و دیگر اعضای خاندان سلطنتی مشورت کند اما با پادشاهی ملک سلمان و قدرت‌یابی بن سلمان این وضعیت به کلی تغییر پیدا کرد و دیگر اعضای خاندان سلطنتی اکنون هیچ قدرت و نفوذی در ترسیم سیاست خارجی و داخلی عربستان برعهده ندارند.»

سیاست‌های پارادوکسیکال

از شانس بد بن سلمان، وی در شرایط بسیار پیچیده امنیتی، سیاسی و اقتصادی به قدرت رسید و نظام سنتی کشورهای عربی با شروع وزش بهار عربی از هم فروپاشید و حکومت‌های هم‌پیمان سعودی در تونس، مصر، لیبی سقوط کرد.

اتفاقات سوریه منجر به بروز جنگ داخلی در این کشور همزمان با ورود ایران و روسیه به تحولات سوریه شد و بعد از آن، شاهد وخامت اوضاع امنیتی، سیاسی و اقتصادی در لبنان، یمن و ناآرامی‌هایی در عراق بودیم؛ همه اینها عربستان را وادار به تصمیم‌گیری و سیاست‌ورزی در قبال این پرونده‌ها کرد که تبعات داخلی و منطقه‌ای حساسی برای عربستان به دنبال داشت.

در راس این سیاست‌ورزی‌ها، تصمیم ورود به جنگ یمن در ماه مارس 2015 قرار دارد که تحت شعار بازگرداندن عبدربه منصور به صنعاء پس از تسلط انصارالله بر عدن انجام شد و تاکنون بدون حصول کمترین دستاوردی این مداخله نظامی و هزینه‌های سرسام‌آور آن ادامه یافته است.

در این میان، شاید بزرگترین اشتباه دولتمردان سعودی و مشخصا بن سلمان، قتل فجیع «جمال خاشقجی»،روزنامه‌نگار منتقد عربستانی در کنسولگری این کشور در استانبول باشد که منجر به بروز گرفتاری‌ها و رسوایی سنگینی برای دستگاه حاکمه عربستان نه فقط با ترکیه بلکه با اکثر کشورها و رسانه‌های بین المللی شد.

در همین ارتباط، «سلطان العبدلی»، وکیل و فعال اجتماعی عربستانی در گفت‌وگو با عربی 21 اظهار داشت: سیاست‌های خارجی عربستان در دوره بن سلمان کاملا تغییر یافته است، عربستان در دوره پادشاهان گذشته همواره تاکید داشت که سیاست خارجی و داخلی‌اش همراه با عقلانیت و توازن و لو به صورت ظاهری باشد و در این رابطه موفق شد در مسیر ایجاد روابط حسنه با روزنامه‌نگاران و رسانه‌های عربی و غربی به ویژه در اروپا و امریکا برای بهبود وجهه خارجی این کشور در قبال پرونده‌های داخلی عملکرد مثبتی داشته باشد لذا مبالغ کلانی برای این رسانه‌ها صرف می کرد تا ابعاد منفی نظام حاکم را پوشش ندهند اما با روی کار آمدن بن سلمان همه این سیاست‌ها دچار چالش شد.»

العبدلی افزود: «بن سلمان به جز امریکا و بریتانیا با همه کشورهای جهان سیاست قلدرمآبانه‌ای در پیش گرفت و روابط عربستان با آلمان، کانادا، پاکستان، ترکیه، قطر و بسیاری از کشورهای دیگر که سال‌ها برای آن زحمت کشیده بود را تخریب کرد.»

مخمصه یمن و محاصره قطر

این فعال اجتماعی سعودی در این باره اظهار داشت: بن سلمان با ورود به جنگ یمن ضمن ایجاد بار مالی سنگین و تلفات جانی سربازان خود، وجهه سیاسی و نظامی این کشور را تخریب کرد و ضربات جبران‌ناپذیری به حیثیت کشور وارد کرد، محاصره قطر نیز با دو هدف انجام شد؛ نخست کنترل منابع زیرمینی و گازی فراوان این کشور با حمله نظامی به این کشور و دوم تنبیه منامه به علت حمایت از اخوان المسلمین که با گذشت چندین سال همانند پرونده یمن هیچ دستاورد ملموسی برای عربستان به دنبال نداشته است.

ورود به معامله قرن

العبدلی، فعال اجتماعی و پژوهشگر امور سیاسی سعودی با اشاره به حمایت آشکار ریاض از طرح معامله قرن اظهار داشت: ریاض علنا از طرح معامله قرت امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها حمایت کرد، این امر در کنار سیاست‌های پیش‌گفته تاثیر فراوانی در خدشه‌دار شدن وجهه عربستان در میان کشورهای اسلامی و حتی در درون جامعه سعودی داشت که به مساله فلسطین حساسیت زایدالوصفی دارند، همه این پرونده‌های خارجی و داخلی منجر به کاهش نفوذ و اعتبار عربستان و تحت الشعاع قرار گرفتن مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی این کشور شد.

منبع
عربی 21

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا