آینده روابط واشنگتن و بغداد؛ اجماع سیاسی در عراق نفوذ ایران را از بین نمی برد (بخش هفتم)
اگرچه اقداماتی همچون فراهم آوردن تانک های ام-1 و جنگنده های اف-16 برای عراقی ها می تواند مفید باشد، اما ایالات متحده بهتر است روی نهادسازی و ایجاد سیستم نظارتی و مسئولیت پذیری لازم برای یک ارتش نوین تمرکز کند.
نویسنده: دکتر آنتونی فاف
میدل ایست نیوز: برخی معتقدند که ایران تنها در عراقی از هم گسیخته و در چند دستگی سیاسی می تواند اعمال نفوذ کند. اما تصور اینکه نفوذ ایران به ادامه اختلافات داخلی در عراق وابسته است، درست نیست. ممکن است این برداشت گاهی اوقات درست باشد، اما به ویژه در مواردی که ایران خود در حل این اختلافات ایفای نقش می کند، صادق نیست. در دوران پس از همه پرسی استقلال منطقه کردستان عراق، مقامات ایرانی از جمله سردار قاسم سلیمانی (طبق برخی گزارش ها) سعی کردند در آشتی و مصالحه بین مقامات اربیل و بین اربیل و بغداد ایفای نقش کنند. حتی در مناطق سنی نشین هم ایران و گروه های شبه نظامی متحد آن درصدد ایجاد ارتباط با قبایل محلی برآمده اند تا حمایت آنها را از دستورکار ایرانی جلب کنند.
احتمالا همین نتیجه نامشخص تلاش های ایران بوده که به احساسات منفی در میان بسیاری از عراقی ها، فارغ از مساله فرقه، در رابطه با همکاری با ایران انجامیده است. با این حال، این تلاش ها همچنین در دسترسی و نفوذی که ایران می تواند داشته باشد، تاثیرگذار بوده اند.
ایالات متحده اگر به دنبال کاهش نفوذ ایران در عراق است، باید جایگزینی برای میانجی گری های ایران ارائه و در عین حال، از تلاش برای حصول یک نتیجه مشخص خودداری کند. در بازی مجموع، صفر در سیاست عراق، حمایت از خواسته های کردها و سنی ها ممکن است از سوی بغداد تهدید انگاشته شود و در نتیجه، به محدودیت ها در همکاری های آن با بغداد بینجامد. از بین بردن نگرانی های بغداد و در نظر گرفتن فضای مناسب برای همکاری های مثبت آن با تهران یکی از لازمه های هر گونه اقدام آمریکا برای کاهش نفوذ ایرانی به شمار می رود.
همکاری امنیتی
قطعنامه غیر الزام آور مجلس عراق درباره اخراج نیروهای آمریکایی از عراق لزوما پایان همکاری های امنیتی دو کشور نیست. دولت عراق در گذشته از جمله در سال ۲۰۱۴ به وضوح شرایط شیوه عملیات نیروهای خارجی در این کشور را مشخص کرده است؛ در آن زمان عراق اعلام کرد هیچ کشوری در خاک آن با داعش نمی جنگد، اما به طور همزمان حضور مشاوران و نیروهای نظامی که از عراقی ها در جنگ حمایت می کردند را به رسمیت شناخت.
از این رو، تمایز قائل شدن بین نقش های متفاوتی که ارتش آمریکا در عراق ایفا می کند، اهمیت دارد. تا پیش از همه گیری کرونا یک عملیات نیروهای ویژه در مبارزه علیه داعش در جریان بود که در آن مشاوران و نیروهای پشتیبان از نیروهای امنیتی عراقی و نیروهای همکاری امنیتی وابسته به اداره همکاری امنیتی عراق حمایت می کردند. مهم است که اگر عراق خواستار خروج نیروهای آمریکایی شود، اول از کدام یک از گروه های فعال در کشور می خواهد که آنجا را ترک کنند. در حقیقت، همکاری در مبارزه علیه داعش بین ارتش های آمریکا و عراق در فاصله اندکی پس از آنکه مجلس عراق به پایان آنها رای داد، از سر گرفته شد.
با این حال، تصور اینکه همکاری های نظامی آمریکا با عراق تحت پویایی فعلی سیاسی محدود می شود، منطقی است و هر گونه اقدام ایالات متحده به حملات هوایی در عراق گستره همکاری های بالقوه نظامی را محدودتر می کند. واضح است که هر گونه حضور نیروهای آمریکایی که قادر به انجام عملیات مبارزه باشند، همچنان یک «خط قرمز» برای ایرانی ها و عراقی ها خواهد بود، حتی اگر این خط قرمز به وضوح کشیده نشده بود. با این حال، لازم به ذکر است که حضور دائمی ایالات متحده در عراق برای عملیات علیه یک کشور سوم در توافقنامه چارچوب استراتژیک منع شده است؛ ایالات متحده در این توافقنامه توافق کرده در صدد داشتن پایگاه های دائمی یا حضور نظامی دائمی در عراق برنیاید.
با این حال، معلوم نیست که سطح تحمل عراقی ها در شرایط کنونی در چه سطح است. تا پیش از حملات هوایی ایالات متحده ارزیابی مرکز پیشرفت آمریکایی حاکی از آن بود که عراقی ها اصلا نگران ادامه حضور نیروهای ایالات متحده در کشورشان نیستند. به علاوه، رهبران عراقی که ارتباط نزدیکی با ایران دارند همچون هادی العامری و قاسم العرجی، وزیر کشور پیشین، حمایت خود را از ادامه همکاری امنیتی با ایالات متحده اعلام کرده بودند. حتی قیس خزعلی، فرمانده عصائب الحق، که اعلام کرده بود خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق است، به این مساله اذعان داشته که «گروه کوچکی از مشاوران، تعلیم دهندگان و هماهنگ کنندگان ترابری» می توانند همچنان در کشور بمانند.
در چنین بستری مساله ای که اهمیت دارد، تمایز قائل شدن بین حضور ایالات متحده با هدف مشارکت در عملیات علیه داعش حتی در نقش حمایت کننده، با حضور به منظور قدرتمندسازی ارتش عراق است. تاثیرگذاری حضور با نیت اول را می شود از طریق بررسی ناتوانی داعش (یا هر گروه دیگری به عنوان جانشین آن) در ایجاد تهدید بررسی کرد. اما در مقابل، کارآمدی و تاثیرگذاری حضور آمریکایی در مورد دوم چندان قابل ارزیابی نیست.
چندین عامل هستند که بر دستاوردهای احتمالی همکاری امنیتی ایالات متحده تاثیر می گذارند که برخی از آنها از گذشته وجود داشته اند. ارتش عراق تقریبا از زمان استقلال این کشور در سال 1932 با امور سیاسی داخلی درهم آمیخته و اغلب علیه رهبرانی که باور داشته خلاف منافع عراق عمل می کردند، کودتا کرده یا علیه برخی عناصر در میان جمعیت عراق از جمله قبایل شیعه و نیروهای پیشمرگ کرد وارد عمل شده است. در نتیجه، ارتش سابقه اقدامات سیاسی را دارد که فراموش کردن آنها برای دولت و مردم دشوار است.
در نتیجه، رهبران سیاسی همه احزاب سعی می کنند از افراد وفادار به خود را در سمت های کلیدی منصوب کنند و آنهایی که قبلا سمتی را در اختیار گرفته اند سعی می کنند زنجیره جایگزینی از فرماندهی ایجاد کنند تا برای ارتش اقدام علیه دولت دشوارتر شود. این ارجحیت وفاداری و عدم یکپارچگی در زنجیره فرماندهی ایجاد نهادهای موثر را دشوار و چالش هایی برای رهبران در رسیدگی به یک سری مسائل از جمله فساد ایجاد کرده و در کل، به ناکارآمدی ارتش انجامیده است. به همین دلیل است که نیروهای امنیتی عراق در توسعه خدمات نظامی، عملکردهای اطلاعاتی و نظام های کارآمد فرماندهی و کنترل با مشکلاتی مواجه هستند.
از این رو، اگرچه اقداماتی همچون فراهم آوردن تانک های ام-1 و جنگنده های اف-16 برای عراقی ها می تواند مفید باشد، اما ایالات متحده بهتر است روی نهادسازی و ایجاد سیستم نظارتی و مسئولیت پذیری لازم برای یک ارتش نوین تمرکز کند. پیشرفت در این زمینه قطعا آرام خواهد بود و به عراقی ها بستگی خواهد داشت. ایالات متحده در همین حال باید آماده حمایت از ارتش عراق باشد تا در صورت ظهور گروه دیگری مانند داعش، خلاء در نیروهای نظامی عراق را پر کند. در زمان ظهور داعش همین خلاء در میان نیروهای نظامی عراقی بود که مشکل ساز شد. از این رو، ایالات متحده باید جدای از تجهیز ارتش از ارتقاء سیستم های نظامی عراق نیز اطمینان کسب کند.
(این مطلب ادامه دارد)