نویسنده: رنج علاءالدین
میدل ایست نیوز: سی سال پیش، رژیم تمامیت خواه صدام حسین تا آستانه نسل کشی کردهای عراق پیش رفت. رژیم بعثی که در سال 1990 تحت فشارهای بین المللی مجبور شده بود نیروهای متجاوز خود را از کویت بیرون بکشد، درصدد تقویت تسلط شدید در داخل کشور برآمده بود. در واکنش به این مساله، ایالات متحده، بریتانیا، و فرانسه در آوریل 1991 «عملیات تامین آسایش» را با هدف ایجاد و اجرای منطقه پرواز ممنوع در آسمان های شمال عراق و محافظت از مردم محلی در برابر نیروهای صدام آغاز کردند.
این مداخله که یکی از مشهورترین مداخلات بشردوستانه در تاریخ معاصر قلمداد می شود، نهایتا یک عملیات ناقص بود چون صدام هنوز می توانست ارتش خود را مستقر کند و این کردها بودند که باید نیروهای رژیم بعثی را در میدان مهار می کردند. اما به هر حال، مداخله بین المللی از یک نسل کشی جلوگیری کرد و به مقامات محلی کرد در ارائه خدمات و محافظت از جوامع محلی قدرت داد و منطقه شمال عراق را به پناهگاهی برای همه غیر نظامی های سراسر عراق تبدیل ساخت. مداخلات اینچنینی با قابلیت ممانعت از خسارت انسانی جوامع محلی همراه هستند چون امکان جلوگیری از سواستفاده های کنترل نشده از قدرت توسط نیروهای مستبد و همچنین جلوگیری از تبدیل شدن درگیری های محلی به منطقه ای را فراهم می آورند.
دو دهه از ظهور مفهوم «مسئولیت محافظت» می گذرد و مفهوم استفاده از نیروی نظامی برای محافظت از غیرنظامی ها همچنان یک مساله حل نشده است. امکان اشتباه در مداخله های نظامی وجود دارد، اجرای آنها دشوار است و بی شک، تبعات سیاسی داخلی خواهند داشت. عملیات تامین آسایش نشان می دهد که اگر عملیات با همکاری متحدان صورت بگیرد و اگر انتظارات فعالان و ذینفعان مداخله واقع بینانه و مدیریت شده باشد، خطرات و چالش های مداخلات انسانی قابل کنترل است.
در واقع، ایالات متحده در سال 1991 تنها به وادار کردن صدام به خروج از کویت راضی بود و تمایلی به تعهد به منطقه پرواز ممنوع نداشت. با این حال، وقتی آمریكایی ها نیروهای صدام را در كویت درهم شکستند، گروه هایی در شمال و جنوب عراق علیه رژیم بعثی قیام كردند كه با وحشیگری نیروهای صدام مواجه شدند. آمریکا باز هم به کمک گروه های شورشی نیامد. نگرانی نسل کشی دیگری علیه کردها همانند دهه 1980 وجود داشت. میلیون ها کرد به طرف مرز با ایران و ترکیه فرار کردند. بریتانیا نقشی اساسی در ترغیب آمریکا به اجرای منطقه پرواز ممنوع بر فراز كردستان عراق داشت. بریتانیا همچنین حمایت فرانسه را نیز تضمین کرد.
درک مشترک از تهدیدها و اولویت های عملیاتی و رهبری دیپلماتیک امکان تقسیم فشار را فراهم می آورد و هزینه ها و خطرات مداخلات را کاهش می دهد.
نقش ایالات متحده به دلیل قابلیت های عملیاتی، دیپلماتیک، سیاسی و قانونی منحصر به فرد آن بسیار اهمیت داشت. روسیه این مساله که منطقه پرواز ممنوع بر فراز کردستان از سوی شورای امنیت مجاز شمرده می شود را رد کرد. از نظر دیپلماتیک، حضور ایالات متحده در ائتلاف سایر کشورها از جمله استرالیا، بلژیک، هلند، عربستان سعودی، ترکیه و ایتالیا به کسب اطمینان از حمایت گسترده انجامید. این امر به ویژه درباره ترکیه اهمیت داشت چرا که به رغم مشکلاتش با خودمختاری کردها در عراق، به یک سکوی پرتاب اصلی برای منطقه پرواز ممنوع تبدیل شد. ترکیه به عنوان ذینفع فعال، عامل مخرب و برهم زننده کارزار بشردوستانه نبود و مداخله را فرصتی برای کاهش و مدیریت جریان پناهندگان به مرزهای خود دانست.
مداخله محدودیت های زیادی داشت. ائتلاف بین المللی پیش از اعزام نیروهای زمینی نمی توانست مانع حمله رژیم بعثی به نیروهای پیشمرگه کرد شود. درگیری بین پیشمرگه ها و ارتش صدام پس از اجرای منطقه پرواز ممنوع 500 کشته بر جا گذاشت. منطقه پرواز ممنوع قرار نبود از همه موارد خشونت و درگیری جلوگیری کند، اما صدام را برای بیش از یک دهه از ارتکاب جنایات گسترده بازداشت.
امروز در خاورمیانه بار دیگر سازمان ها بین المللی و دولت ها با چالش متعادل سازی ضرورت کاهش رنج بشری در برابر محدودیت مقابله با عناصر آسیب رسیان درگیر هستند. نیروهای کرد در عراق اگرچه در چند دهه شورش علیه صدام ثابت کرده بودند جنگجویان مقاوم و توانمندی هستند، اما متحدی قابل اتکا قلمداد نمی شدند و در برابر نفوذ صدام، ایران و ترکیه و همچنین درگیری های جناحی آسیب پذیر بودند. با این حال، منطقه پرواز ممنوع این امکان را برای کردهای عراق فراهم آورد تا در امنیت از تهدیدهای صدام، منابع حاصل از فروش نفت به عنوان بخشی از برنامه «نفت در برابر غذا»ی سازمان ملل، در پروژه های مورد تایید سازمان ملل متحد از جمله مدارس، کلینیک های پزشکی و زیرساخت ها سرمایه گذاری کنند و این در حالی بود که صدام به جای رفع نیازهای مردم، بودجه دولت مرکزی را برای قدرتمندسازی رژیم بعثی استفاده می کرد.
تجربه کردهای عراق در دهه 1990 نشان می دهد که در برخی شرایط خاص، بازیگران روی زمین از جمله بازیگران مسلح غیر دولتی، قبایل و گروه های مذهبی-اجتماعی، توانایی ارائه خدمات و امنیت را دارند و می توانند متحدانی موثر برای بازیگران بین المللی در مداخلات بشردوستانه باشند. ایجاد رهنمودهای قطعی و قابل اجرا برای حمایت بین المللی از بازیگران غیر دولتی یکی از جنبه های اساسی ایجاد روابط سودمند متقابل با متحدانی است که لزوما بهترین نیستند، اما توانایی تامین نیازهای محلی را دارند. این رهنمودها برای روشن کردن انتظارات حتی در صورت وجود اهداف احتمالا واگرا مفید هستند. ائتلاف 1991 با چارچوبی برای شرایط و محدودیت های دستیابی به سود متقابل، توانست از مشکلاتی که به عملیات آسیب می رساندند، جلوگیری کند. وقتی به ویژه برای ترکیه مشخص شد که غرب اجازه ایجاد یک کشور مستقل کُرد را نمی دهد، دولت صدام در عراق دیگر نتوانست از یک روایت سیاسی متقاعد کننده ضد جدایی طلبی برای ایجاد مقاومت بین المللی در برابر منطقه پرواز ممنوع استفاده کند.
در مجموعه گسترده ای از بحران ها در خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله در لیبی، عراق، سوریه و یمن، گزینه های ایالات متحده توسط بسیاری از بازیگران متفاوت درگیر در منطقه محدود شده است. این درگیری ها در برخی موارد با هم تداخل دارند و در ابعاد فراملی، جنگ نیابتی، و مسلح شدن نیروهای شبه نظامی و سایر بازیگران غیر دولتی که به نهادهای ملی پاسخگو نیستند، شکل گرفته اند.
از این رو، پاسخگویی به این بحران ها نیازمند استراتژی متمرکز بر شناسایی شرکای قابل اطمینان در میدان نبرد است. منطقه پرواز ممنوع سال 1991 بر فراز کردستان عراق نشان داد که ایالات متحده می تواند با همکاری شرکای مناسب در زمین و همچنین متحدان بین المللی، در زمینه واکنش های بشردوستانه و تلاش ها برای ایجاد ثبات موفق عمل کند. اکنون، در خاورمیانه و ورای آن، از افغانستان گرفته تا سومالی و غرب آفریقا، به چنین رویکردی نیاز است.