سیاست اوباما و ترامپ در عراق نمی تواند برای بایدن الگو باشد
دولت های باراک اوباما و دونالد ترامپ، هر دو، به شیوه ای اشتباه و به عنوان توجیه ثانویه برای حملات مرگبار خود در عراق مدت ها پس از پایان جنگ اصلی در این کشور، همچنان به مجوز استفاده از نیروی نظامی تکیه کردند. اما رفتار آنها نمی تواند الگویی برای حفظ این مجوز تاریخ گذشته باشد.
نویسنده: الیزابت بیوِرز
میدل ایست نیوز: کنگره در پیشروی به سمت اینکه نهایتا مجوز دیرینه جنگ عراق را لغو کند، با سرعت به یک مانع بزرگ برخورد. مجلس نمایندگان در ماه ژوئن با اکثریت قاطع دو حزبی لایحه نماینده باربارا لی (از کالیفرنیا) مبنی بر لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب سال 2002 را تصویب کرده، اما تلاش های مشابه در سنا بی نتیجه مانده و ظاهرا این تلاش ها به طور موقت به بن بست رسیده است.
جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، از زمان روی کار آمدن در آغاز سال جدید میلادی دو مرتبه علیه گروه های شبه نظامی در عراق حملاتی را انجام داده و مدعی شده که این اقدامات را در پاسخ به حملات این گروه ها به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق با پشتیبانی ایران، انجام داده است. اگرچه در هر دو مورد بایدن برای حملات خود به قدرتی تکیه کرده که باور دارد در گستره اختیارات او به عنوان فرمانده کل قوا و تحت قانون اساسی بوده است، سناتورها تیم کین (دموکرات از ویرجینیا) و تاد یانگ (جمهوری خواه از ایندیانا) روند بررسی لایحه لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب 2002 را به تعلیق در آورده و تصویب آن را به تاخیر انداخته اند با این بهانه که قصد دارند به رئیس جمهوری اختیارات بیشتری برای رویارویی نظامی با ایران و نمایندگان آن بدهند. اما واقعیت چیز دیگری است: ابراز نگرانی درباره تاثیرگذاری لغو مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب 2002 بر توانایی رئیس جمهوری در حمله به گروه های مسلح متحد ایران، یک بهانه و توجیه برای ردگم کنی است.
کنگره در سال 2002 که جنگ عراق را مجاز دانست، در مباحثات بعدی و متن مجوز به وضوح آشکار ساخت که صرفا اعزام نیرو و جنگ علیه دولت صدام حسین را تایید می کند. صدام حسین مدت ها پیش درگذشته و جنگ عراق بیش از یک دهه پیش پایان یافته است و در حال حاضر، رهبران ایالات متحده به دولت عراق به عنوان یک شریک نزدیک می نگرند. بنابراین، هر گونه استدلالی از استفاده از همان مجوزی که کنگره برای رئیس جمهوری جورج دابلیو. بوش برای تغییر رژیم صدام در سال 2002 تصویب کرد برای توجیه حمله به گروه های شبه نظامی متحد ایران در سال 2021، امری مشکوک و جالب توجه است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.
درست است که دولت های باراک اوباما و دونالد ترامپ، هر دو، به شیوه ای اشتباه و به عنوان توجیه ثانویه برای حملات مرگبار خود در عراق مدت ها پس از پایان جنگ اصلی در این کشور، همچنان به مجوز استفاده از نیروی نظامی تکیه کردند. اما رفتار آنها نمی تواند الگویی برای حفظ این مجوز تاریخ گذشته باشد؛ بالعکس، محکم ترین دلیل برای لغو مجوز است. هر دو رئیس جمهوری در استفاده از این مجوز منسوخ اشتباه کردند و این، دقیقا همان نوع قدرت جنگاوری گسترش یافته ای است که کنگره به عنوان شاخه ای از دولت وظیفه دارد آن را محدود سازد و در عمل به وظیفه خود در قانون اساسی، مکان و زمان وارد شدن ایالات متحده به جنگ را تعیین کند.
لغو مجوزهای منسوخ استفاده از نیروی نظامی اولین قدم مهم در مسیر طولانی تر به سمت بازگرداندن کنترل جنگ ها به کنگره و برقراری توازن است. مساله فقط به انجام وظیفه مربوط و محدود نمی شود: دلیل تفکیک قدرت جنگاوری کسب اطمینان از این مساله است که هر گونه درگیری احتمالی جدید پیش از شروع به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد، درباره آن بحث شود و سران آمریکا با مسئولیت دموکراتیک مرگ و زندگی تصمیم گیری خود، پیش از اجرای آن، مواجه شوند. هیچگاه قرار نبوده آغاز جنگ یک وضعیت پیش فرض باشد و به طور همیشگی روی خلبان خودکار باشد.
جو بایدن، رئیس جمهوری جدید، در فاصله گرفتن از دو رئیس دولت پیش از خود، در توجیه حملات اخیر در عراق و سوریه از اشاره به مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب 2002 خودداری کرده است. در حقیقت، دولت بایدن صریحا از لغو این مجوز قدیمی منسوخ حمایت کرده است. با این حال، در کمال تاسف بایدن تصمیم گرفته تفسیر گسترده تری از اختیارات ذاتی خود در مقام رئیس جمهوری ارائه دهد. اما این مساله بیش از پیش نشان می دهد که ایران تا چه اندازه به مباحثات درباره لغو یا حفظ مجوز استفاده از نیروی نظامی، بی ربط است. حتی دولتی که در حال حمله به متحدان ایران در منطقه است، مدعی نیست که برای اقدامات خود به مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب 2002 نیاز دارد. بنابراین، هشدارهای سناتورها درباره بسته شدن دستان رئیس جمهوری در صورت لغو این مجوز، در شرایطی که دستان استعاری رئیس جمهوری آزادانه در حال ریختن بمب ها روی سر مردمان کشوری دیگر بدون استفاده از مجوز کنگره است، بی مورد است.
دولت تاکید کرده که این بمباران ها به منظور «ایجاد اختلال در فعالیت و بازداری از فعالیت» نیروهای شبه نظامی تحت حمایت ایران که به نیروهای آمریکایی در منطقه حمله می کنند، ضروری است. با این حال، حملات نیروهای شبه نظامی به مواضع آمریکا بدون وقفه ادامه دارد. واضح است که حملات بایدن تاثیر مطلوبی بر شرایط نداشته اند و هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان گفت حملات بیشتر در این وضعیت تغییری ایجاد می کند. اگر اعضای کنگره حقیقتا قصد دارند از سربازان آمریکایی در برابر حملات نیروهای شبه نظامی محافظت کنند، رویکرد بهتر آن است که آنها را به کلی از منطقه خارج کنند.
دولت عراق به صراحت اعلام کرده است که نمی خواهد میزبان جنگ نیابتی ایالات متحده و ایران باشد. و دولت ایالات متحده چه به دنبال رفع چالش های ناشی از نفوذ ایران در منطقه باشد یا به دنبال مبارزه با تروریسم فراملی، نمی تواند از طریق نگه داشتن نیروهای نظامی در عراق به اهداف خود برسد. تا زمانی که ایالات متحده این واقعیت را نادیده بگیرد و حضور نظامی خود را در منطقه حفظ کند، نیروهای آمریکایی همچنان در معرض خطر حملات هدفمند خواهند بود.
مساله ایران و مقابله با نفوذ آن در منطقه در بحث لغو مجوز جنگ عراق مصوب 2002 کاملا بی ربط است. اگر کنگره می خواهد درباره جنگ جدید علیه ایران بحث کند و رای دهد، باید به جای پنهان شدن پشت مجوز جنگ غیرمرتبط و منسوخ عراق، شجاعت سیاسی به خرج دهد و مساله ایران را به طور جداگانه مطرح کند. اگرچه، تاریخ معاصر آمریکا نشان می دهد که چنین تلاشی بلافاصله با مخالفت شدید مردمی در سراسر کشور روبه رو خواهد شد. در هر حال، مساله این است که سنا باید با مجوز استفاده از نیروی نظامی مصوب 2002 به عنوان مساله ای کاملا جداگانه برخورد و همانند مجلس نمایندگان، سریعا برای لغو آن اقدام کند.