خبر اولمقالاتنگاه خاورمیانه

منافع روسیه از گسترش روابط با حماس

افق سیاست خارجه روسیه در رابطه با گروه های فلسطینی به ویژه حماس، دستیابی به جایگاه ابرقدرتی در نظام بین الملل، توسعه روابط اقتصادی و صنعتی با کشورهای غرب آسیاست.

میدل ایست نیوز: قبل از انتخاب ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور روسـیه در سال 2000 میلادی، این کشور در انزوایی ناخواسته ناشی از فروپاشی شوروی قرار داشت، به خصوص که تا قبل از پوتین با توجه به شکست و فروپاشی شوروری در دوران پسا جنگ سرد، رویکردهای ضد امریکایی و تقابلی، محبوبیت و جایگاه خود را در سیاسـت خـارجی ایـن کشـور از دست داده بود.

پوتین به دنبال احیای دوباره قدرت روسیه بخصوص در عرصه سیاست خارجی و برطرف کردن حس حقارت ایجاد شده در ملت روسیه پس از فروپاشی شوروی و شکست پنهان در برابر امریکا سعی کرد با برقراری رابطه و تعریف مجدد تعامل با کشورهای غرب و شرق آسیا، این کشور را از انزوا خارج و خود را به عنوان یک قدرت هم سطح با امریکا مطرح کند.

این رویه از دور دوم ریاسـت جمهوري پوتین شدت گرفت و سیاسـت مقابلــه با امریکـا، تبدیل به رویکــرد اصلی دستگاه دیپلماسی پوتین شده؛ در همین راستا دولت روسیه در سعی مجددی بـرای افزایش مناسـبات بـا کشـورهاي خاورمیانـه اقدام به نزدیکی با دولت ها و گروه هایی کرد که در تقابل با امریکا بودند یا در عین حفظ رابطه با امریکا تنش هایی را با این کشور داشتند.

در این بین دو گروه فلسطینی فـتح، حمـاس و همچنین حزب الله لبنان جزء اولین سازمان هایی بودند که روسیه با آنها ارتباط نزدیک برقرار کرد و در راستای تاثیر گذاری بر این گروه ها و مقابله با امریکا در منطقه خاورمیانه سطح روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها قدرت برتر ضد امریکایی غرب آسیا را افزایش داد.

نکته قابل توجه اینجاست روابط روسیه و حماس متفاوت از رابطه این کشور با دیگر قدرت های منطقه بود، قرار داشتن نام این سازمان در فهرست گروه های تروریستی امریکا و اروپا، روابط نزدیک روسیه با حماس را سخت تر و پیچیده می کرد و از سوی دیگر در همان دوران آغاز رابطه نزدیک حماس با روسیه این گروه از چچن هایی که علیه روسیه در جنگ بودند حمایت می کرد، همچنین روابط نزدیک روسیه و اسرائیل هم در بعد اقتصادی و سیاست خارجی همچنین هم زمانی آن با رابطه نزدیک این کشور و حمایتهایش از حماس سطح روابط دو طرف را خاص و پیچیده می کرد.

مهمترین سیاست دوران پوتین در راستای احیای روسیه، بر هم زدن فضای تک قطبی ایجاد شده توسط امریکا و خروج از رکود وضعیت اقتصادی روسیه بود که نیازمند روابط گسترده با ملل غربی، همچنین شرقی و بستن قراردادهای تجاری بود که در این مسیر رابطه با حماس و قدرت تاثیر گذاری بر این گروه به عنوان یک کارت و یک عامل ایجاد کننده موازنه در گفت وگوها و تعاملات روسیه با دول غربی و به خصوص امریکا نقش ایفا می کرد.

استفاده از روابط نزدیک با کشورهای خاورمیانه و به خصوص قدرت های ضد غربی این فرصت را به روسیه داده تا در نقش یک میانجی و کشور تاثیر گذار بر این قدرت ها از رابطه خود به عنوان یکی از کارت های بازی در گفت وگو و تعامل با غرب بخصوص امریکا استفاده کند و با همین رویکرد عملگرایانه توانسته علاوه بر توافقنامه های سیاسی، اقتصادی و نظامی با اسرائیل، با کشورهای عرب خاورمیانه و ایران نیز جداگانه چنین قراردادهایی را به امضا برساند.

پوتین با نگاهی به تاریخ شوروی و دلایل فروپاشی آن برخلاف گذشته کمتر ایدئولوژیک عمل کرده و بیشتر بر اساس منافع روسیه اقدام می کند، در همین موضوع سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبه با روزنامه پراودا گفت: “سیاست روسیه نه طرفدار عـرب است و نه طرفدار اسرائیل، بلکـه بـرای حفـظ منافع روسیه می کوشـد.” از سوی دیگر این رویکرد عملگرایانه بر اساس واقعیت های میدانی نیز هست، زیرا مسکو توافق با حماس را یکی از اصل های حصول صلح در خاورمیانه می داند زیرا بی شک حماس یکی از طرف های اصلی در مسئله فلسطین است و تجربه تاریخی نشان داده هر طرح صلح بدون جلب رضایت حماس نتیجه ای جز شکست نداشته است و در این بین در بدو تاسیس گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه تنها روسیه دارای روابط نزدیک با حماس بوده که همین سبب شد این کشور دست بالاتری را در گفت وگوهای مربوط به فلسطین داشته باشد.

حتی زمانی که ترامپ در امریکا با پیگیری طرح معامله قرن به دنبال عادی سازی رابطه دول عرب منطقه با اسرائیل و فشار بر گروه های فلسطینی برای توافق و صلح بود، در سفر هیئتی به ریاست اسماعیل هنیه به مسکو و در دیدار با سرگئی لاوروف و مقامات دیگر روس هر دو طرف نسبت به طرح معامله قرن اعتراض کردند و سرگئی لاوروف بر مخالفت روسیه با طرح معامله قرن تاکید و اعلام کرد که این طرح بیانگر راهی برای برقراری صلح و امنیت در منطقه نیست.

با زیاده خواهی امریکا در حوزه سیاست خارجی و رویکرد تهاجمی در دوره ترامپ و افزایش نفوذ ناتو به سمت شرق و نزدیک شدن به مرزهای روسیه، سبب شد دستگاه دیپلماسی روسیه در تقابل با امریکا و به خصوص مقابله با نفوذ ناتو بیش از پیش به کشورهای خاورمیانه و قدرتهای ضد امریکایی برای ایجاد موازنه نزدیک شود.

در واقع هر دو طرف روسیه و قدرت های ضد امریکایی به ویژه حماس از روابط دوجانبه سود می برند که این امر بخصوص در جنگ اخیر اوکراین و روسیه خود را نشان داد، با بالا گرفتن تنش ها بین روسیه و اسرائیل به دلیل بحران اوکراین، شاهد دعوت و سفر هیئت بلندپایه حماس به مسکو بودیم که در انتهای این سفر حماس حمایت همه جانبه خود را از روسیه اعلام و در واقع پوتین از حماس به عنوان اهرم فشار بر اسرائیل استفاده کرد که همین امر سبب کاهش تنش بین روسیه و اسرائیل شد.

افق سیاست خارجه روسیه در رابطه با گروه های فلسطینی به ویژه حماس مقابله با یکجانبه گرایی امریکا و تک قطبی شدن فضای سیاسی بین المللی و دستیابی به جایگاه ابر قدرتی در نظام بین الملل، توسعه روابط اقتصادی با کشورهای غرب آسیا و مسلمان منطقه و گسترش بازار خاورمیانه ای برای صنعت روسیه است؛ از آن سو روسیه با توجه به تجربه خود در رابطه با مسلمانان چچن و بحران های ایجاد شده بعد از آن و همین طور درک و مشاهده نتایج تقابل امریکا با قدرت های مسلمان خاورمیانه و با توجه به جمعیت بالای مسلمانان در روسیه و اهمیت مسئله فلسطین برای تمامی مسلمانان، بـه ایـن نتیجه رسیده که گرفتن دست بالاتر در برابر امریکا، افزایش قدرت اقتصادی و افزایش امنیت روسیه در گروی توافق و رابطه نزدیک با قدرت های مسلمان خاورمیانه چون: ایران، قطر، امارات، سوریه و گروه هایی همچون حزب الله، فتح و حماس است و صلح و ثبات در خاورمیانه و حل مسئله فلسطین می تواند به قدرت گرفتن بیشتر روسیه در عرصه بین المللی کمک شایانی بکند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا