تداوم مذاکرات نظامی چین و عربستان؛ آیا همکاریهای اقتصادی به اتحاد نظامی میانجامد؟
باقدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و اختلافاتی که با روی کار آمدن بایدن بین امریکا و عربستان رخ داد فرصت مناسبی را در اختیار چین قرار داد تا بیش از گذشته به عربستان نزدیک شود.
میدل ایست نیوز: در اواسط ماه ژوئن سال جاری سران نظامی عربستان سعودی و چین، در سنگاپور با یکدیگر دیدار کردند.
طبق بیانیه صادره از سوی وزارت دفاع عربستان سعودی، خالد البیاری دستیار وزیر دفاع عربستان سعودی و وی فنگه وزیر دفاع چنین درباره روابط نظامی دو کشور رایزنی کردهاند. این دیدار در ادامه مذاکرات نظامی میان پکن و ریاض بود که بهویژه در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است.
روابط عربستان با چین نیز مانند بسیاری از کشورها بر پایه نفت و روابط اقتصادی است، اما به نظر میرسد با کمرنگشدن حضور ایالات متحده آمریکا در منطقه و نیز سیاست خارجی چین مبنی بر نفوذ حداکثری در خاورمیانه (بهویژه در پوشش ابتکار کمربند و جاده) روابط میان دو کشور از سطح اقتصادی فراتر رفته و در بعد نظامی نیز در حال گسترش است.
از تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 تا برقراری روابط رسمی با عربستان در سال 1990 روابط مساعدی میان دو کشور برقرار نبود. رهبران عربستان با الحاد کمونیستی مخالف بودند و رهبران چین نیز سلطنت ارتجاعی و وابستگی عربستان به غرب را مورد انتقاد قرار میدادند.
افول جنگ سرد و تغییر رویکرد چین از ایدئولوژی کمونیسم بهسوی روابط نزدیک با جهان غرب، بهتدریج مسیر نفوذ این قدرت در کشورهای عربی را گشود. بنیان همکاریهای دو کشور از مبادلات اقتصادی آغاز شد. چین بهسوی خرید نفت از عربستان گرایش یافت و دولت سعودی نیز درصدد جذب سرمایهگذاریهای خارجی از چین برآمد.
از منظر چین، عربستان به دو دلیل، یکی موقعیت ژئواستراتژیک در جهان اسلام و دیگری منابع گسترده انرژیهای فسیلی اهمیت راهبردی دارد که نقشآفرینی این کشور در پروژه «یک جاده یک کمربند» چین را افزایش داده است.
چین بزرگترین مشتری نفت عربستان سعودی است و ریاض نیز به نوبه خود بزرگترین تأمینکننده نفت چین است که حدود 20 درصد تقاضای این کشور را تأمین میکند. علاوه بر این، عربستان سعودی یک بازار پرسود برای کالاهای مصرفی چینی و یک کشور جذاب برای سرمایهگذاری است. به بیان ساده، نفت در حالی به چین هدایت میشود که سرمایهگذاری و کالاهای مصرفی به عربستان سعودی برگردانده میشود.
از منظر عربستان نیز چین میتواند نقشی جدی در توسعه و اجرای پروژه اقتصادی و اجتماعی چشمانداز 2030 داشته باشد. بر اساس چشمانداز 2030 در عربستان سعودی که با حمایت محمد بن سلمان تدوین شده، چین در زمینه احداث نیروگاههای بادی و ساخت توربین نیز با عربستان مشارکت میکند. این کار در راستای تنوعبخشی عربستان به سبد انرژی خود و کاستن از وابستگی به نفت است.
روابط اقتصادی
پس از بهبود روابط ریاض و پکن، چین بهسرعت به یکی از مصرفکنندگان عمده نفت سعودی تبدیل شد و عربستان سعودی به طور مداوم بیشتر از هر کشور دیگری انرژی بیشتری را در اختیار چین قرار داد.
با رشد تجارت بین دو طرف بهتدریج، عربستان سعودی نیز به توسعه گفت وگوهای سطح بالا با پکن علاقه نشان داد. بهعنوان بازتاب اهمیت چین برای عربستان سعودی، این نخستین سفر به خارج از كشور بود كه پادشاه عبدالله پس از به قدرت رسیدن در سال 2005 انجام داد. عبدالله در سفر ژانویه 2006 خود به چین چندین توافقنامه مهم در زمینه انرژی امضا کرد.
در سال 2016، چین و عربستان یک سند همکاریهای جامع و استراتژیک امضا کردند. از آن زمان قراردادهای متعددی بین دو کشور بسته شده است. کمتر از یک سال بعد از امضای آن سند، دو طرف قراردادی به ارزش 20 میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در آرامکو امضا کردند. در ماه مارس همان سال قراردادی 65 میلیارد دلاری برای معاملات تجاری در بخشهایی از جمله پالایش نفت، پتروشیمیها و الکترونیک منعقد شد.
مهمترین توافق اخیر عربستان سعودی و چین نیز در فوریه سال 2019 زمانی رسمیت یافت که طی آن ولیعهد محمد بن سلمان بهعنوان بخشی از تور آسیایی خود به چین رفت. در جریان این سفر توافقنامهای برای ساخت مجتمع پالایش و پتروشیمی در استان لیائونینگ بهعنوان سرمایهگذاری مشترک عربستان سعودی و چین به امضا رسید. ارزش کل این قراردادها به حدود 28 میلیارد دلار میرسد.
روابط نظامی
اولین همکاری چین و عربستان در حوزه موشکی به سال 1958 و پنج سال قبل از ایجاد رابطه دیپلماتیک میان دو کشور باز میگردد که عربستان اقدام به خرید موشکهای بالستیک میانبرد CSS-2 موسوم به طوفان شرق همراه با لانچرهای آن از چین نمود. صحنهگردان این اقدام، ژنرال خالد بن سلطان بن عبدالعزیز بود که لقب پدر موشکی عربستان سعودی را به خود اختصاص داد. این معامله تا سال 1988 افشا نشد. در سال 2007 نیز ریاض موشکهای دونگ فنگ 21 (DF-21) را از چین خریداری کرد.
همکاری چین و عربستان محدود به حوزه موشک نبوده و در حوزه هستهای و پهپادهای نظامی نیز دو کشور مشارکت داشتهاند. سعودی از مدتها پیش استفاده از انرژی هستهای را مدنظر قرار داده و جاهطلبیهای چین برای ایفای نقش یک بازیگر بزرگ انرژی هستهای در خاورمیانه همکاری آنها را تسهیل کرده است. چینیها از سال 2017 به اکتشاف منابع اورانیوم و توریوم در عربستان سعودی و توسعه راکتورهای آب سبک کمک کردند. همچنین بحث ساخت دو رآکتور هستهای نیز میان دو کشور مطرح شده است. گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا حاکی از آن بوده که یک سازه مشکوک در نزدیکی ریاض وجود دارد که میتواند یکی از مجموعه سایتهای هستهای اعلام نشده سعودی باشد. یکی دیگر از این تأسیسات، کارخانه تولید کیک زرد در منطقه دورافتاده العلا در شمال غرب عربستان است. این گزارشها احتمال اقدامات مخفی از جانب سعودی و چین برای تولید اورانیوم غنی نشده که بعداً بتوان آن را برای سوخت تسلیحات هستهای غنیسازی کرد مطرح کردهاند. این در حالی است که بن سلمان اظهار داشته که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، این کشور نیز فوراً در جهت کسب آن اقدام خواهد نمود.
عربستان سعودی در تهیه پهپادهای تهاجمی نیز متکی به چین بوده است. در سفر سال 2017 بن سلمان به ریاض، قراردادی برای ساخت کارخانه مونتاژ پهپادهای ch-4 به امضا رسید و سعودی تعداد از این نوع پهپاد و مدلهای Wing-long 1 و Wing-long2 را از چین خریداری نمود.
مناسبات نظامی میان چین و عربستان، نوعی مشارکت راهبردی امنیتی میان دو کشور را نشان میدهد. درحالیکه اتحاد سعودی و آمریکا بر مبنای ارزشهای مشترک سیاسی نبوده و صرفاً منافع محور است، در روابط چین و سعودی، شکاف ارزشی سیاسی اهمیتی ندارد و حتی الگوی اقتدارگرای چینی در زمامداری میتواند موردتوجه سعودی باشد. از سوی دیگر به باور مقامات دو طرف، دو برنامه سعودی ویژن 2030 و طرح کمربند راه چین همافزایی و همگرایی خوبی دارند.
فرجام
باقدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و اختلافاتی که با روی کار آمدن بایدن بین امریکا و عربستان رخ داد فرصت مناسبی را در اختیار چین قرار داد تا بیش از گذشته به عربستان نزدیک شده و سطح همکاریهای خود با این کشور را از بعد اقتصادی فراتر برده و در سطح نظامی هم همکاری نزدیکی با سعودیها داشته باشد.
عدهای از تحلیلگران افزایش همکاری عربستان و چین در بعد نظامی را در راستای ایجاد موازنه بین عربستان و ایران میدانند، بهخصوص آنکه با کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه و اتخاذ سیاست موازنه از دور (offshore balancing) دولت بایدن، چین میتواند جای پای خود را در عربستانی که متحد جدی امریکا و دنبالهروی سیاستهای این کشور بوده محکمتر کند و حال برای افزایش عمق این همکاری که میتواند به افزایش تعاملات اقتصادی و نتیجتاً سود اقتصادی برای چین منجر شود در بعد نظامی نیز همکاریهای خود را با سعودیها افزایش دهد.