کشورهای شورای همکاری و جاه طلبی برای تبدیل شدن به قدرت جهانی
روند نزدیکی سوریه با دیگر کشورهای عربی پس از زمین لرزه های ویرانگر ماه فوریه آغاز شد، اما سفرهای اخیر اسد از تغییرات عمیق تر در خاورمیانه حکایت دارند.

نویسنده: گیلس کِپِل
میدل ایست نیوز: بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، در تاریخ 19 مارس و یک هفته پس از سفر خود به عمان، دومین سفر رسمی خود به امارات متحده عربی را داشت و در آنجا با فرش قرمز و استقبالی قابل توجه مواجه شد.
این اتفاق یک نشانه واضح مبنی بر تلاش های رئیس جمهوری سوریه برای احیای جایگاه کشورش در منطقه بود و همچنین از احتمال پایان قریب الوقوع انزوای اسد در جهان عرب حکایت داشت؛ اما مساله مهم دیگر درباره این سفر، تضعیف نفوذ غرب در سیاست گذاری ها در صحنه خاورمیانه است.
اگرچه روند آشتی و نزدیکی سوریه با دیگر کشورهای عربی با کمک های بشردوستانه پس از زمین لرزه های ویرانگر ماه فوریه در منطقه شمال غرب این کشور آغاز شد، اما سفرهای اخیر اسد از تغییرات عمیق تر در خاورمیانه حکایت دارند.
دستورکار غربی که رئیس جمهوری سوریه را در پی اتهاماتی همچون نسل کشی و خشونت علیه مردمان خود در انزوا و وضعیتی نابسامان قرار داده بود، اکنون با تغییر و تحولات گسترده در نفوذ قدرت برتر در منطقه خاورمیانه در نتیجه نارضایتی های متحدان سنتی غرب به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، در حال خنثی و ناپدید شدن است.
حمایت روسیه از دولت در دمشق به ویژه در سال 2013 که اسد را از تلاش های غرب برای نابودی او نجات داد، این فرصت را به پوتین داد تا موقعیت ابرقدرت بودن در منطقه را بازپس بگیرد. مسکو اکنون به لطف عضویت در اوپک پلاس، ائتلاف خود را در خاورمیانه تقویت کرده و همبستگی آن با ریاض و ابوظبی برای بالا نگه داشتن قیمت نفت، اکنون امکان ایجاد توازن میان ائتلاف روسی و موضع سنتی کشورهای شورای همکاری در طرفداری از ناتو را برای کرملین فراهم آورده است.
به علاوه، توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین آندسته از تضمین های امنیتی را در دسترس ریاض قرار داده است که پادشاهی سعودی به آنها نیاز داشت و نمی توانست از سوی غرب دریافت کند. طرح ابتکار کمربند و جاده چین سبب می شود ایران مشغولیت های خود را داشته باشد و درگیر آن سوی آبهای جنوبی خود نشود. اکنون که چین درگیر امنیت منطقه شده و ایران هم به دنبال دوستی با عربستان است، حوثی ها در یمن که به تهران به چشم متحد می نگریستند، احتمالا از شلیک موشک به خاک عربستان خودداری خواهند کرد که این مساله نگرانی اصلی سعودی ها را رفع می کند.
خروج ناگهانی دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده، از توافق هسته ای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ایران را بیش از هر زمان دیگری به آستانه نظامی هسته ای نزدیک کرده و حملات مکرر اسرائیل به تاسیسات ایران هم هیچ تاثیر قابل توجهی در کند کردن پیشرفت هسته ای ایران نداشته است. (لازم به ذکر است که ایران همواره اعلام کرده به دنبال ساخت بمب اتم نیست.) دستاورد بزرگ ترامپ در منطقه را اساسا می توان عادی سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل تحت توافق ابراهیم دانست که آن هم پس از روی کار آمدن ائتلاف راست افراطی در اسرائیل به خطر افتاده است.
شرمساری شرکای عرب از این توافقنامه سنگ بنای حفظ صلح در منطقه با میانجیگری ایالات متحده را تضعیف می کند، زیرا سیاست ضد فلسطینی اسرائیل به یک عامل تحریک کننده برای عموم مردم در کشورهای عربی تبدیل شده است. عربستان که چندی پیش با گشودن حریم هوایی خود به روی پروازهای تجاری اسرائیل موافقت کرده و به امضای توافقنامه توسط بحرین چراغ سبز نشان داده بود، اکنون هر گونه نزدیکی بیشتر با دولت یهود را متوقف کرده است. امارات نیز در حال عقب نشینی از روابط با اسرائیل است و هیچ اتفاقی بیش از استقبال گرم و میزبانی از رئیس جمهوری سوریه نمی توانست این تغییر رویکرد را نشان دهد.
عربستان سعودی که توافقنامه ابراهیم را امضا نکرده است، همچنان می تواند فاصله خود را با دولت اسد حفظ کند و منتظر دریافت امتیازات قابل توجه در لبنان بماند؛ اتحاد ایران و سوریه در لبنان سبب شده که حزب الله در برابر شرکای سنی عربستان از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
اما در خصوص امارات متحده عربی، ارسال کمک های مالی قابل توجه به سوریه ویران شده برای دولت بشار اسد یادآور این مساله است که ایران باتوجه به کمبود نقدینگی و مشکلات تحریم ها، توانایی ارائه چنین حمایتی را ندارد. از این رو، بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی ممکن است به مرور به ابزاری برای تضعیف «سیاست هلال شیعی» ایران تبدیل شود که از تهران تا بیروت کشیده شده و از بغداد و دمشق می گذرد. مساله ناخوشایند این است که ترویج دموکراسی در سرزمین های شام در فهرست برنامه های قدرت های غیرلیبرال عربی منطقه که زبان حقوق بشر غربی را به چالش می کشند، قرار ندارد.
دولت بشار اسد همچنین از مشکلات داخلی در ترکیه که به چالشی اساسی برای رئیس جمهوری رجب طیب اردوغان تبدیل شده اند، سود می برد چرا که اردوغان را می توان اصلی ترین حامی مخالفان اسد و شورشی های سوری دانست. اردوغان که حدود دو ماه دیگر یک انتخابات دشوار را پیش رو دارد، نمی تواند موقعیت خود را با یک حمله دیگر در خاک سوریه به خطر اندازد. به علاوه، بیشتر نیروهای ارتش ترکیه در حال حاضر مشغول امدادرسانی به جمعیت بی خانمان ها در جنوب شرقی آناتولی هستند که بیشترین آسیب را از زمین لرزه اخیر متحمل شده است. این شهر یکی از پایگاه های کلیدی حزب عدالت و توسعه قلمداد می شود و شکست اردوغان در رسیدگی به امور می تواند در انتخابات پیش رو به ضرر حزب تمام شود.
اردوغان به رغم اظهارات شدیدالحن، توهین ها و تهدیدها بی پایان خود همیشه عمل گرا بوده و پیشتر تحت فشارهای پوتین از طریق کاهش عرضه نفت روسیه برای اقتصاد رنج دیده ترکیه مجبور شده به دیداری قریب الوقوع به دشمن قسم خورده خود یعنی بشار اسد رضایت دهد. به علاوه، بیش از 3 میلیون پناهجوی سوری در ترکیه هستند و ائتلاف ملی گرای افراطی حاکم اردوغان را به دلیل سرازیر شدن سیل این پناهجویان به کشور و کمبود شغل برای ترک ها، سرزنش می کنند.
در چنین شرایطی، اسد به نشانه اصلی تغییر سیاست اعراب تبدیل شده است. کشورهای ثروتمند شورای همکاری اکنون تعاملی طنزگونه، قراردادی و غیروابسته با شرکای جهانی خود دارند و بر جاه طلبی های منطقه برای تبدیل شدن به یک مرکز قدرت جهانی تاکید می کنند.