آیا ایران دکترین نظامی و هستهای خود را تغییر میدهد؟
تشدید فشارها و تهدیدهای امریکا و اسرائیل علیه ایران موجب مطرح شدن این دو پرسش شده است که آیا مداخله نظامی علیه ایران صورت خواهد گرفت و آیا ایران دکترین نظامی خود را تغییر خواهد داد؟

میدل ایست نیوز: ایران با وجود درک فزایندهاش از تهدیدات نظامی در پی تحولات اخیر، هنوز تغییری در دکترین نظامی و هستهای خود ایجاد نکرده است. این تصمیم ایران ریشه در عواملی مانند تمایل به بقاء نظام، مشکلات اقتصادی، هراس از شکل گیری اعتراضات داخلی و آسیب دیدن شدید عوامل نیابتی ایران در منطقه دارد.
به گزارش الجزیره.نت، با آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در 7 اکتبر 2023، حملاتی که جنبشهای حزبالله و انصارالله به عنوان دو رکن اصلی «محور مقاومت» تحت رهبری ایران علیه اسرائیل برای حمایت از نوار غزه انجام دادند باعث شد ایران به هدفی برای اسرائیل و کشورهای غربی و امریکا تبدیل شود.
اگرچه ایران عنوان کرده است که نقشی در تصمیم گیریهای حزب الله و انصارالله و الحشدالشعبی برای حمله به اسرائیل نداشته است ولی اسرائیل و امریکا در بیانیههایی ایران را مسئول اقدامات نظامی این گروهها دانستهاند. ایران از یک سو از پذیرفتن هرگونه مسئولیت در ارتباط با حملات گروههای مقاومت خودداری کرده و از سوی دیگر با استفاده از نفوذ خود بر این گروهها سعی کرده است از شکلگیری فضایی که ممکن است ایران را به جنگ بکشاند، جلوگیری کند.
اما فعالیتهای نظامی گروههای محور مقاومت علیه اسرائیل، هدف قرار دادن اسماعیل هنیه رهبر جنبش حماس در پایتخت ایران، سپس حملات موشکی اسرائیل به خاک ایران برای نخستین بار، و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، همگی موجب افزایش یافتن احتمال حمله نظامی مشترک آمریکا- اسرائیل علیه ایران شد.
در همین راستا، امریکا که پایگاههای نظامی، هواپیماها و کشتیهای جنگی بسیاری در منطقه دارد، اخیراً بمبافکنهای استراتژیک بی-2 را در پایگاه دیهگو گارسیا در اقیانوس هند مستقر کرده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا نیز بارها تأکید کرده است هرگز اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد و حتی پس از اعلام مذاکرات بین ایران و امریکا در عمان، همچنان از حمله نظامی صحبت کرده و گفته است اگر مداخله نظامی ضروری باشد، ما این کار را خواهیم کرد و واضح است که اسرائیل بخشی از این عملیات خواهد بود.
این تشدید تنشها که از 7 اکتبر 2023 آغاز شد، دو سؤال عمده را مطرح کرده است: آیا مداخله نظامی علیه ایران صورت خواهد گرفت؟ و همچنین، آیا ایران تغییراتی در دکترین نظامی خود ایجاد خواهد کرد؟
دکترین نظامی ایران
دکترین نظامی ایران بر اساس تقسیمبندی جهان توسط آیتالله خمینی پس از انقلاب اسلامی سال 1979 به سه دسته استوار است: مسلمانانی که تحت تأثیر ایران قرار دارند، جهان سوسیالیسم که تحت نفوذ اتحاد جماهیر شوروی است، و جهان سرمایهداری که تحت نفوذ امریکا قرار دارد. طبق این چارچوب، آیتالله خمینی کشورهای مختلف را بر اساس مفهوم دشمن در دکترین نظامی ایران به شکل زیر طبقهبندی کرده است:
1)-دشمن مطلق: شامل امریکا و اسرائیل
2)-کشورهای دشمن همپیمان با امریکا و اسرائیل
3)-دشمنان داخلی موجود در خاک ایران مانند سازمان مجاهدین خلق، جنبش الاحواز، و جیش العدل که مخالف انقلاب ایران هستند.
بنابراین، دکترین نظامی ایران دارای ساختاری چندسطحی است که هم شامل مسائل داخلی و هم خارجی میشود. دکترین نظامی ایران بر «دفاع» تمرکز دارد نه «حمله»، به این صورت که برای محافظت از خاک ایران باید مانع شکل گیری تهدید در خارج از خاک ایران شد بدون آن که نیازی به حمله باشد. به همین علت، «پروژه محور مقاومت» به عنوان بخشی از دکترین نظامی ایران برای محافظت از سرزمین ایران در برابر تهدیدات خارجی شکل گرفته است.
در این راستا، تشکیلات مسلحی مانند حزبالله در لبنان، حشدالشعبی در عراق، انصارالله در یمن، و تشکیلات نظامی مانند «فاطمیون و زینبیون» که پیش از 8 دسامبر 2024 عملیات نظامی در سوریه انجام میدادند، به عنوان بخشی از دکترین نظامی دفاعی ایران به حساب میآیند.
تشکیلات نظامی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در تاریخ 30 آوریل 1983 تأسیس شد و ابتدا تحت عنوان «قرارگاه رمضان» شناخته میشد و بعدها به «نیروی قدس» معروف گردید، در همین راستا ایجاد شد و وظیفه اصلی آن تأمین امنیت ایران از طریق ایجاد گروههای شبهنظامی در خارج از مرزهای ایران و اجرای فعالیتهای نظامی و اطلاعاتی علنی و پنهانی است.
با این حال، آسیبهای جدی وارد شده به تشکیلات زیرمجموعه «محور مقاومت» -که بخشی از دکترین نظامی ایران به شمار میآیند- پس از عملیات طوفان الاقصی، نشان میدهد که خط دفاعی ایران خارج از مرزهایش به شدت آسیب دیده است.
مانورهای نظامی ایران از منظر دکترین نظامی
حملات موشکی مستقیم اسرائیل به خاک ایران در اکتبر 2024 و پیروزی دوباره ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باعث تغییر در دکترین نظامی تهران نشد، اما موجب تحول در درک تهدیداتی نظامی شد که ایران با آن مواجه است.
حمله مستقیم موشکی اسرائیل به ایران و زیاد بودن احتمال مداخله نظامی ترامپ با استفاده از سلاحهای متعارف باعث شد که ایران به اجرای مانورهای نظامی گستردهای برای تضمین امنیت کشور روی آورد.
در نخستین مانور ایران، سناریوهایی با تمرکز بر محافظت از تأسیسات نطنز، خنداب و فردو در برابر حملات هوایی پیادهسازی و توان پدافندی ایران آزمایش شد. همزمان با مانورهای هوایی،
تمرینهایی در زمینههای امنیت سایبری، جنگ الکترونیکی، نیروهای ویژه و مبارزه با تروریسم نیز برگزار شد. در این میان، توجه ویژهای به هماهنگی قابلیتهای سامانههای پدافندهوایی، امنیت سایبری، جنگ الکترونیکی، و نیروهای زمینی و هوایی در برابر حملات هوایی احتمالی به تأسیسات هستهای، تأسیسات انرژی و تاسیسات نظامی ایران صورت گرفت.
همچنین مانور نیروهای ویژه و مبارزه با تروریسم در کرمانشاه با حضور یگانهای هوایی، یگانهای کماندو و یگانهای چترباز برگزار شد. نکته قابل توجه دیگر این بود که تدابیر اتخاذ شده برای مقابله با تهدیدات تروریستی احتمالی از مرزهای ایران با افغانستان و پاکستان در صدر این مانورها قرار داشت.
در خلال این مانورها، یک شناور جاسوسی به نیروی دریایی ایران پیوست و همچنین پایگاههای زیرزمینی موشکهای ضدکشتی متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران رونمایی شد. همچنین نیروی دریایی ایران سامانههای موشکی را که با هوش مصنوعی پشتیبانی میشدند آزمایش کرد.
به طور کلی، مجموعه گستردهای از مانورهای نظامی که ایران پس از حملات موشکی اسرائیل برگزار کرد، نشاندهنده تغییر در درک تهدیدات است، اما این مانورها نشاندهنده تغییر در دکترین نظامی مبتنی بر دفاع نیست.
دکترین هستهای ایران
دکترین هستهای ایران بر اساس فتواى آیتالله خامنهای شکل گرفته است، که به طور قاطع تولید، تأمین یا ذخیرهسازی هر نوع سلاح کشتار جمعی را ممنوع میکند. اگر چه ایران طبق فتواى آیتالله خامنهای به طور قاطع مخالف داشتن سلاح هستهای است، ولی به این معنا نیست که تهران آرزوی دستیابی به سلاح هستهای را ندارد. زیرا داشتن سلاح هستهای میتواند نقش بازدارنده در برابر حملات ایفا کند و در عین حال میتواند کشور را در معرض حملات نیز قرار دهد.
اوضاع امنیتی منطقه در سالهای اخیر فضایی ایجاد کرده که ممکن است ایران را به سوی تغییر دکترین هستهای خود سوق دهد، اما این مسئله به تنهایی کافی نیست. در زمانی که بیثباتی در منطقه از نگاه امنیتی ایران افزایش یافته، ایران شروع به بیان سخنان ضد و نقیضی در مورد سلاح هستهای کرده است.
آیت الله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، در جدیدترین سخنرانیاش موضع سنتی خود را در این زمینه تغییر نداد و اعلام کرد «ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نیست». اما مشاور ارشد او و نماینده ویژهاش، علی لاریجانی، گفته است که «فشارهای نظامی مداوم امریکا ممکن است مردم ایران را به زیر فشار قرار دادن دولت برای دستیابی به سلاح هستهای وادار کند». لاریجانی به این ترتیب احتمال تغییر دکترین هستهای را مطرح کرد. او همچنین گفت: «اگر موجودیت ما تهدید شود، ایران دکترین هستهای خود را تغییر خواهد داد. ما توانایی تولید سلاح هستهای را داریم و هیچ مشکلی در این زمینه نداریم».
گزارشهای دستگاههای اطلاعاتی امریکا سخنان مکرر آیتالله خامنهای را تایید میکند که گفته است «ایران دانش و توانایی تولید سلاح هستهای را دارد». همچنین ارزیابیهای دستگاههای اطلاعاتی امریکا در سال 2007 تأیید کرد که ایران از توانایی علمی، فنی و صنعتی لازم برای تولید سلاح هستهای –در صورتی که تصمیم به ساخت آن بگیرد- برخوردار است.
به عبارت دیگر، با وجود این که ایران مدتهاست بهعنوان کشوری در «آستانه هستهای» شناخته میشود و فناوری هستهای قابل توجهی در اختیار دارد، هنوز تصمیم به تولید سلاح هستهای نگرفته است.
این سخن به این معناست که صرفاً داشتن دانش و فناوری لازم برای ساخت سلاح هستهای کافی نیست، بلکه شکل گیری اراده سیاسی که تحت تاثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، منطقهای و جهانی قرار دارد، شرطی اساسی به شمار میآید.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که ایران، با وجود درک فزایندهاش از تهدیدات نظامی در پی تحولات اخیر، هنوز تغییری در دکترین نظامی و هستهای خود ایجاد نکرده است.
با توجه به آنچه گفته شد، تغییر دکترین نظامی و هستهای ایران به علل زیر امری دشوار -اگر نگوییم غیرممکن- به نظر میرسد:
1)-ایران ترجیح میدهد از هرگونه تحولی که ممکن است موجب حمله نظامی علیه آن شود جلوگیری کند تا بقاء نظام جمهوری اسلامی و انتقال بدون مشکل قدرت پس از آیتالله خامنهای تضمین شود.
2)-اقتصاد ایران در شرایط کنونی توان تحمل تحریمهای جدید را ندارد. محدودیتهای اعمالشده بر تجارت خارجی ایران، بهویژه صادرات نفت، اقتصاد این کشور را به شدت تضعیف کرده و باعث سقوط ارزش پول ملی در برابر دلار شده است.
3)-جامعه ایران گرفتار مشکلات ساختاری جدی از جمله فساد، ضعف نظام قضایی، استانداردهای دوگانه و فقدان آزادیها است. این مشکلات میتوانند موجب شکل گیری اعتراضات مردمی جدید در کشور شوند.
4)-هرگونه مداخله نظامی یا ناآرامی اجتماعی که امنیت کشور را تهدید کند، میتواند زمینه ساز افزایش فعالیت گروههای مسلح در داخل کشور و در مرزها شود.
5)-حزبالله و حشد الشعبی که بخشی از دکترین نظامی ایران محسوب میشوند، متحمل آسیبهای زیادی شدهاند و ایران ناچار به عقبنشینی از سوریه شده است در حالی که میلیاردها دلار صرف اهداف دفاعی در این کشور کرده بود. این رویدادها به «خط دفاع خارجی» در دکترین نظامی ایران آسیب جدی وارد کرده است.