حوادث السویداء و پیچیدهتر شدن مسیر صلح در سوریه
درگیریها در شهر جنوبی السویداء نهتنها پیچیدگیهای عمیق سوریه را آشکار کرد، بلکه نشان داد برای آرامسازی کشور، به صبر و سیاستگذاریهای دقیق نیاز است.

میدل ایست نیوز: خشونتهای اخیر در السویداء نشان داد مسیر صلح در سوریه پیچیدهتر شده است. درگیریها در شهر جنوبی السویداء نهتنها پیچیدگیهای عمیق سوریه را آشکار کرد، بلکه نشان داد برای آرامسازی کشور، به صبر و سیاستگذاریهای دقیق نیاز است. اگرچه این حوادث الزاماً نشانه شکست کامل رهبری در دمشق نیست، ولی بهروشنی نشان داد که هنوز نیاز فوری برای ادغام اقلیتهای قومی و مذهبی در پروژه دولتسازی سوریه وجود دارد.
شدت خشونتها نقطه عطف مهمی برای مسیر رژیم جدید و همچنین سایر بازیگران داخلی و خارجی به شمار میرود. برای درک بهتر شرایط، شناخت ترکیب جمعیتی منطقه ضروری است، چراکه السویداء محل تجمع چشمگیری از جمعیت دروزی و قبایل بَدَوی است.
تنشهای میان این دو گروه سالها ادامه داشته و گروههای شبهنظامی مختلفی با اهداف متفاوت شکل گرفتهاند. برخی بر پایه پیوندهای قبیلهای و خانوادگی بودند، برخی رابطه باثباتی با رژیم اسد داشتند، و برخی دیگر مستقلتر عمل کرده و خواهان حفظ خودمختاریای بودند که در طول جنگ بهدست آورده بودند. در میان بَدَویها، تقسیمات بیشتر مبتنی بر خطوط قبیلهای وجود دارد.
احمد الشرع رئیس دوره انتقالی سوریه، مجبور شد در منازعات میان این جناحها مداخله کند و تلاش کرد از این موقعیت برای تقویت اقتدار مرکزی بهره گیرد. هنوز مشخص نیست که خشونتها مستقیماً به دستور او بوده یا نتیجه تنشهای محلی و حضور نیروهای خارجی در صحنه.
آنچه مسلم است، او بخشی از اعتبار سیاسی خود را در داخل و خارج از کشور، بهویژه نزد اقلیتهای قومی و مذهبی سوریه از دست داده است.
در ارتباط با اسرائیل، بهرغم ارتباطهایی که بین دو طرف وجود داشته، سطح هماهنگی و درک متقابل بهاندازه کافی واضح نبوده است. از دید اسرائیل نیز، وضعیت همچنان پیچیده است. تصمیم این رژیم برای دخالت در ساختار قومی و مذهبی سوریه، نشان داد چنین اقدامی چقدر خطرناک و چالشبرانگیز است.
در نگاه راهبردی اسرائیل، مسئله دروزیها قابل درک و از برخی جهات توجیهپذیر است. این رژیم نمیتواند پیوند با جامعه دروزی در داخل اسرائیل را نادیده بگیرد؛ جامعهای که ،با وجود مشکلات ناشی از قانون «ملت یهود» و قطبی شدن فزاینده، بهخوبی در ساختار اجتماعی اسرائیل ادغام شده و حتی در ارتش خدمت میکنند.
همبستگی میان دروزیها در اسرائیل و سوریه، اسرائیل را مجبور به مداخله برای حمایت از آنها کرد. اما حملات مستقیم به دمشق برای جایگاه اسرائیل بهعنوان «حامی» دروزیهای سوریه، نه مؤثر بود و نه سازنده.
با این حال، منافع راهبردی اسرائیل در جنوب سوریه نسبتاً روشن است: حفظ حالت غیرنظامی منطقه، توافق بر ترکیب نیروهای محافظ منطقه حائل، و تضمین از جانب سوریه برای حمایت از اقلیت دروزی. اسرائیل خروج نیروهای خود را به تحقق این شروط مشروط کرده است.
اسرائیل با داشتن قدرت نظامی و حمایت سیاسی از سوی امریکا، قادر است با سرعت و قاطعیت به دنبال تحقق اهداف خود حرکت کند. با این وجود، السویداء همچنان راه را برای تفاهمهای گستردهتر اسرائیل و سوریه باز نگهداشته؛ اما با این وجود امروز دو طرف باید محتاطتر عمل کنند.
الشراع احتمالاً دستاوردهای دیپلماتیکی که در ماههای اخیر در سطح منطقهای و بینالمللی کسب کرده را از دست خواهد داد، و بهنظر میرسد آگاه شده که شرط دریافت کمکهای سخاوتمندانه بینالمللی تحکیم اقتدار مرکزی است آن هم نه با زور و خشونت، بلکه با پرهیز از درگیری با همسایگان، بهویژه اسرائیل .
اسرائیل نیز باید خلأهای راهبرد خود در قبال سوریه را پر کند. این رژیم همچنان نسبت به تغییر رفتار الشرع که سابقه جهادی دارد، تردید دارد. همچنین اسرائیل هنوز تصمیم نگرفته که ترجیحش آیا سوریه ضعیف و تکهتکه است یا کشوری قدرتمند و باثبات که هم منافع امنیتیاش را تأمین کند و هم شاید گرایشهای اسلامگرایانه بیشتری پیدا کند.
در ظاهر، منافع اسرائیل و سوریه هر دو بر ادامه تلاشها برای دستیابی به تفاهمهای مشترک، بهویژه در جنوب سوریه، تأکید دارد، تفاهمی که میتواند بر کل کشور تأثیرگذار باشد.
خشونت در السویداء میتواند، و باید، بهعنوان محرکی برای درک بهتر منافع مشترک عمل کند. ایالات متحده نقش مهمی در جهتدهی دارد، و باید صریحتر نشان دهد چه گامهایی از سوی هر طرف ضروری است. امریکا باید به طرفین کمک کند تا منافع راهبردی خود را بهتر شناسایی کنند.