از صلح سرد تا تنشهای آشکار؛ روابط مصر و اسرائیل در معرض آزمون
توصیف اسرائیل بهعنوان «دشمن» از سوی عبدالفتاح سیسی در اجلاس دوحه نقطه عطفی در روابط پرتنش قاهره و تلآویو محسوب میشود؛ روابطی که با وجود چهار دهه همکاریهای امنیتی و اقتصادی تحت فشار امریکا، اکنون با بحران انرژی، تهدیدات مرزی و سیاستهای تهاجمی نتانیاهو در آستانه رویارویی مستقیم قرار گرفته است.

سانیا فیصل الحسینی
میدل ایست نیوز: توصیف اخیر عبدالفتاح سیسی رئیسجمهور مصر، از اسرائیل به عنوان یک «دشمن» در اجلاس دوحه، شکافی آشکار در روابط میان دو کشور آن هم پس از بیش از نیمقرن رابطه ایجاد کرد.
تنشها به ویژه از زمان جنگ غزه که حدود دو سال پیش آغاز شد، در حال افزایش بوده است. اگرچه صلح میان اسرائیل و مصر در 46 سال گذشته همیشه یک «صلح سرد» بوده، اما اسرائیل همچنان بهعنوان تهدید اصلی مصر باقی مانده است و عموم مردم مصر هیچگاه بهطور واقعی پذیرای عادیسازی روابط با اسرائیل نبودهاند. با این حال، روابط امنیتی و تجاری میان دو کشور تحت فشار و هماهنگیهای امریکایی در منطقه بهطور پیوسته رشد کرده است. سوال مهم امروز این است که ،با توجه به کانالهای همکاری و هماهنگی طولانیمدت در مقابل تنشهای فزاینده میان دو طرف، این رابطه تا چه زمانی میتواند پایدار بماند.
از زمان امضای توافقنامه صلح کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل در سال 1979، دو کشور رابطهای، هرچند کمرنگ، اما ثابت داشتهاند که تحت تاثیر حس عمیق خصومت در ذهن مصریها قرار گرفته است. ایالات متحده در تقویت این رابطه نقشی تعیینکننده ایفا کرده و در سال 1980 کمکهای نظامی به مصر را که دومین بسته بزرگ کمک (به یک کشور خارجی) پس از اسرائیل بود تصویب کرد ، مشروط بر اینکه مصر روابط خود را با اسرائیل حفظ کند. واشنگتن همچنین با قاهره همکاریهای نظامی برقرار کرد، سیستمی دفاعی مبتنی بر تسلیحات، سیستمها و آموزشهای غربی بنا کرد و در عین حال اصل اساسی حفظ برتری نظامی اسرائیل را رعایت کرد.
در حوزه امنیتی، کمپ دیوید و چارچوبی که برای منطقه سینا تعیین کرد، به نقطه کانونی در تعریف دامنه همکاریهای دوجانبه تبدیل شد. اگرچه همکاریها در اوایل دهه 2010 به منظور مقابله با تروریسم در سینا افزایش یافت، اما روابط نظامی و امنیتی همچنان محدود بود؛ هیچ تمرین مشترک، هیچ شراکت وسیع و هیچ ادغام عمیق نظامی وجود نداشت.
در سال 2004، ایالات متحده توافقنامه مناطق صنعتی واجد شرایط Qualifying Industrial Zone (QIZ) را با مصر و اسرائیل برقرار کرد. این توافق به مصر اجازه میداد بدون تعرفه کالاهایی را به ایالات متحده صادر کند، به شرطی که در آن محصولات قطعاتی بکار برده شده باشند که در اسرائیل ساخته شده باشند. این توافق موجب افزایش صادرات مصر به امریکا شد و همکاری صنعتی مصر و اسرائیل را بهویژه در زمینههای نساجی، شیمیایی، و پلاستیک گسترش داد.
گسترش همکاریهای انرژی یک پنجره حیاتی برای منافع متقابل میان مصر و اسرائیل گشود. این همکاری از سال 2008 با ساخت خط لوله زیر دریا بین العریش و اشکلون آغاز شد که شریان اصلی انتقال گاز بین دو کشور بود. در ابتدا جریان گاز از مصر به اسرائیل منتقل میشد، اما در سال 2020، پس از کشف میادین گازی تمار و لویاتان اسرائیل، جهت جریان گاز معکوس شد.
امروز مصر با کمبود شدید تولید گاز داخلی و هزینههای سرسامآور واردات گاز مایع، بهویژه پس از جنگ اوکراین، مواجه است. گاز اسرائیل که از طریق خط لوله به مصر تحویل میشود، نه تنها برای تأمین تقاضای داخلی مصر ضروری شده، بلکه به قاهره این امکان را میدهد که گاز به اروپا صادر کند. این امر اهمیت پروژه جدید خط لوله زمینی نیتزانا را که هدف آن گسترش صادرات گاز و تقویت امنیت انرژی است، نشان میدهد.
در این زمینه، تهدید اخیر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، مبنی بر توقف قرارداد 35 میلیارد دلاری گاز با مصر به بهانه نقضهای ادعایی ارتش مصر در سینا، اهمیت بیشتری پیدا میکند. این اقدام به نظر میرسد بخشی از استراتژی عمدی اسرائیل برای ایجاد تنش مصنوعی به منظور فشار آوردن بر قاهره باشد.
فشار اسرائیل بر مصر پس از آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 ، زمانی که مقامات اسرائیلی علناً ایده جابجایی ساکنان غزه به سینا را مطرح کردند، افزایش یافت. ایدهای که مصر آن را بهطور قاطع رد کرد و آن را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی خود دانست. تنشها در سال گذشته پس از تصرف کریدور فیلادلفی توسط اسرائیل شدت یافت، اقدامی که بهطور گستردهای نقض توافقات امنیتی مرزی تلقی شد.
پس از حمله اسرائیل به قطر، تهدیدات جدیدی مطرح شد که نشان میدهد ممکن است اقداماتی مشابه نه تنها علیه قطر بلکه علیه هر کشوری که میزبان رهبران حماس باشد، تکرار شود. این هشدار بهطور ضمنی به مصر و ترکیه اشاره داشت و احتمال اینکه آنها در خط آتش اسرائیل قرار بگیرند را برجسته کرد.
اگرچه اندیشکدههای امریکایی و اسرائیلی به رشد تنشها در روابط مصر و اسرائیل در دو سال گذشته اشاره و به اسرائیل توصیه کردهاند که روابط خود با قاهره را حفظ کند، اما به نظر میرسد نتانیاهو اهداف دیگری دارد.
نتانیاهو استراتژی خود را در قبال مصر پنهان نکرده است. دیدگاه او در مورد «خاورمیانه جدید» اسرائیل را نه مصر، بلکه بهعنوان هاب ارتباطی میان شرق و غرب معرفی میکند. صحبتهای او در مورد «اسرائیل بزرگتر» به طراحیهای بلندمدت روی اراضی مصر اشاره دارد، در حالی که پافشاری او بر نقض تعهدات مرزی در رفح و پیشبرد طرحها برای جابجایی مردم غزه بهعنوان هشداری نسبت به این نیات مطرح میشود.
با توجه به حمایت نامحدود ایالات متحده از اسرائیل و عدم انتظار مصر از واشنگتن برای ایستادن در کنار آن در صورت تشدید تنشها، و با توجه به بحران اقتصادی فزاینده مصر، بهویژه در بخش انرژی، که مصر یکسوم نیازهای انرژی خود را وارد میکند، اسرائیل در حال فشار آوردن به مصر برای پیشبرد طرحهای خود است.
تنشها و تحولات بین دو کشور بهطور چشمگیری در حال افزایش است. مصر لحن خود را علیه اسرائیل تشدید و اعلام کرده است که هر حمله اسرائیلی به خاک این کشور بهعنوان اعلام جنگ تلقی خواهد شد. قاهره بهطور رسمی اکنون اقدامات اسرائیل در غزه را پاکسازی نژادی و جنایات علیه بشریت میداند و اسرائیل را «دشمن» میخواند. سوال این است که مسائل به کجا خواهند رفت، بهویژه در این لحظات پرتنش، زیرا اسرائیل همچنان به برنامه خود برای مجبور کردن مردم غزه برای حرکت به جنوب و مرز مصر ادامه میدهد.