خبر اولسیاسیمقالاتنگاه خاورمیانه

بازی چین در دریای سرخ؛ از بهره‌برداری امنیتی تا عامل اختلال

حادثه هدف‌گیری یک هواپیمای شناسایی آلمان با لیزر ناو جنگی چین در دریای سرخ، همراه با افزایش نشانه‌های حمایت فناوری و اطلاعاتی پکن از انصارالله، بیانگر تغییر رویکرد چین از بی‌طرفی محتاطانه به آزمودن ابزارهای فعال در میدان دریایی است.

میدل ایست نیوز: در ماه ژوئیه، گزارش شد که یک ناو جنگی چینی به یک هواپیمای شناسایی آلمانی که در چارچوب مأموریت امنیت دریایی اتحادیه اروپا موسوم به «عملیات آسپیدس» بر فراز دریای سرخ فعالیت می‌کرد، لیزر شلیک کرده است. این حادثه که منجر به عقب‌نشینی هواپیما برای حفظ ایمنی شد، با اعتراض شدید برلین مواجه شد و توجه متحدان غربی را بخود جلب کرد.

اگرچه پکن تلاش کرد این حادثه را کم‌اهمیت جلوه دهد، اما این اتفاق، همراه با افزایش همکاری‌های دفاعی چین با انصارالله و ایران، پیامی روشن داشت: چین دیگر به تماشای امنیت دریای سرخ از حاشیه بسنده نمی‌کند.

در ۲ ژوئیه ۲۰۲۵، گمان می‌رود یک ناوچه نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین سلاح لیزری خود را به سمت یک هواپیمای گشت‌زنی آلمانی در نزدیکی سواحل یمن نشانه‌گیری کرده باشد. پس از این حادثه، هواپیما به سلامت به فرودگاه جیبوتی-آمبوولی بازگشت؛ جایی که از اکتبر ۲۰۲۴ برای انجام مأموریت‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی در چارچوب عملیات آسپیدس مستقر شده بود.

نکته قابل توجه این است که هواپیمای هدف قرار گرفته‌شده متعلق به ارتش آلمان نبود، بلکه توسط یک پیمانکار و با خدمه‌ای متشکل از نیروهای نظامی و غیرنظامی اداره می‌شد. اگرچه جزئیات خسارت وارده به هواپیما و خدمه آن محرمانه باقی مانده، اما مقامات آلمانی تأیید کردند که هواپیما به عملیات گشت‌زنی معمول خود بازگشته است.

چین این اتهامات را رد و استفاده از لیزرهای نظامی برای آزار هواپیمای آلمانی را انکار کرده است. این نخستین بار نیست که پکن در عملیات هواپیماهای غربی در خلیج عدن دخالت می‌کند، اما آخرین مورد مربوط به چند سال پیش است. در سال ۲۰۱۸، پنتاگون هدف‌گیری مکرر هواپیماهای امریکایی C-130 در پایگاه نظامی امریکا در جیبوتی (کمپ لمونیه) را محکوم کرد.

این نوع اقدامات در چارچوب تاکتیک‌های جنگ نامتقارن نیروهای مسلح چین قرار می‌گیرد. پکن سابقه‌ای طولانی در استفاده مشکوک از لیزرهای نظامی علیه هواپیماهای گشت‌زنی امریکا و استرالیا در جنوب شرق آسیا دارد.

با توجه به اینکه هواپیمای آلمانی پس از حادثه به سرعت به عملیات بازگشت، می‌توان نتیجه گرفت که ناو چینی از سامانه لیزری غیرکشنده استفاده کرده است.

اقدامات غیرکشنده نوظهور چین کاربردهای گسترده‌ای دارند و پکن از آن‌ها برای سه هدف اصلی بهره می‌برد: بازدارندگی دشمنان، اخلال در عملیات‌ها، و انکار مسئولیت.

نخست، چین با استفاده از لیزر می‌تواند نارضایتی خود را از پروازهای شناسایی خارجی ، بدون آن‌که به شلیک مستقیم یا اقدامات آشکار و تهدیدآمیز متوسل شود که ممکن است منجر به درگیری نظامی مستقیم گردد، نشان دهد. این روش به پکن اجازه می‌دهد تا در مناطق مورد مناقشه، عملیات‌های دشمن را به چالش بکشد و در عین حال کنترل تنش را حفظ کند.

دوم، لیزرهای پرقدرت می‌توانند مأموریت‌های شناسایی را با کور کردن موقت حسگرهای نوری، دوربین‌ها و تجهیزات دید در شب مختل کنند و همچنین برای خدمه هواپیما خطرات سلامتی ایجاد نمایند. با تضعیف توانایی‌های نظارتی بدون استفاده از سلاح های لیزری کشنده، چین به ابزاری مؤثر و کم‌هزینه برای مقابله با نظارت خارجی دست می‌یابد.

در نهایت، استفاده از لیزر امکان انکارپذیری را فراهم می‌کند. تشخیص دقیق منشأ حوادث لیزری دشوار است، زیرا پرتوهای آن‌ها نامرئی‌اند و اثراتشان معمولاً موقتی است. این ابهام، لیزر را به ابزاری قدرتمند در «منطقه خاکستری» تبدیل می‌کند. این اقدامات به اندازه‌ای مخرب است که عملیات‌های غربی را پیچیده کند، اما اثبات آن در مجامع دیپلماتیک و مقابله با آن در میدان عملیات دشوار است.

حمایت از انصارالله

در اوت ۲۰۲۴، نیروهای مقاومت ملی، ائتلافی تحت فرماندهی ژنرال طارق صالح و وابسته به دولت رسمی یمن، یک کشتی بادبانی حامل کمک‌های نظامی برای انصارالله را در دریای سرخ توقیف کردند. این محموله شامل سیلندرهای گاز هیدروژن ساخت چین و قطعاتی بود که قرار بود جایگزین منابع انرژی سنتی در سامانه‌های بدون سرنشین مانند موتورهای احتراقی یا باتری‌های لیتیومی شوند و عملکرد بهتری با سلول‌های سوختی هیدروژنی ارائه دهند. این کشف نشان داد که حوثی ها در تلاش هستند تا با بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته پیشران، سطح تسلیحات خود را ارتقا دهد.

گرچه شواهدی دال بر دخالت مستقیم پکن در شبکه قاچاق سازمان‌یافته‌ای که تسلیحات پیشرفته و قطعات حیاتی را در اختیار حوثی‌ها قرار می‌دهد، هنوز در دست نیست. با این حال، افزایش چشمگیر موارد توقیف محموله‌های ساخت چین یا با منشأ چین، پرسش‌های جدی را درباره نقش احتمالی شرکت‌های وابسته به دولت چین در تسهیل آگاهانه یا سهل‌انگارانه انتقال اقلام دو منظوره و نظامی مطرح کرده است.

در ۱۱ سپتامبر، وزارت خارجه امریکا گروهی از افراد و نهادها، از جمله چند شرکت مستقر در چین را به دلیل انتقال قطعات نظامی به حوثی‌ها تحریم کرد.

اتهامات وزارت خارجه امریکا در آوریل ۲۰۲۵ علیه شرکت فناوری ماهواره‌ای چانگ گوانگ، که یک شرکت تجاری با ارتباطات مستند با ارتش آزادی‌بخش خلق چین است، نیز همین الگو را نشان می‌دهد. واشنگتن مدعی شد این شرکت اطلاعات فضایی برای حمایت از عملیات ضدکشتیرانی حوثی‌ها در دریای سرخ فراهم کرده است. این شرکت اتهامات را رد کرد، اما زمان‌بندی و الگوی این اقدامات، گمانه‌زنی‌ها درباره نقش پنهان چین در تعمیق حضور خود در این درگیر ،حتی به صورت غیرمستقیم، را تقویت می‌کند.

ناوچه چینی مظنون به حمله لیزری به هواپیمای گشت‌زنی آلمان، به احتمال زیاد بخشی از «گروه مأموریت اسکورت دریایی ۴۷» نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین  ،که پکن در سال ۲۰۰۸ برای مقابله با دزدی دریایی سومالی راه‌اندازی کرد، بوده است. با کاهش تهدید دزدی دریایی در اواسط دهه ۲۰۱۰، این گروه مأموریتی به ابزار اصلی چین برای حفظ حضور مستمر دریایی در آب‌های منطقه و گسترش همکاری‌های نظامی با ایران تبدیل شد.

شایان ذکر است که ناوهای جنگی این گروه در مارس ۲۰۲۵ در رزمایش «کمربند امنیتی» نیز شرکت داشتند؛ تمرینی سالانه در حوزه مقابله با تروریسم دریایی و دزدی دریایی که از سال ۲۰۱۹ به‌صورت مشترک توسط ایران، روسیه و چین در خلیج عمان برگزار می‌شود. این مشارکت نشان داد که مأموریت این گروه از یک نقش دفاعی محدود به بستری برای هم‌سویی راهبردی با شرکای ژئوپلیتیکی کلیدی پکن تغییر یافته و اکنون نفوذی فراتر از مأموریت اولیه خود دارد.

احتمال همکاری عملیاتی میان نیروهای سطحی چین که در کنار ایران و روسیه آموزش می‌بینند با حوثی‌ها، تحولی نگران‌کننده برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای محسوب می‌شود. این نگرانی با احتمال پیوستن ناوهای پیشرفته‌تر چین به دوره‌های آتی این گروه مأموریتی، تشدید می‌شود.

گام بعدی چیست؟

با در نظر گرفتن مجموع حادثه لیزری، توقیف محموله‌های فناوری دو منظوره چینی به مقصد یمن، و اتهامات مربوط به حمایت اطلاعاتی ماهواره‌ای، نشانه‌هایی از تغییر در رویکرد دریایی چین دیده می‌شود. پکن سال‌ها با خیال راحت از گشت‌زنی‌های غربی استفاده می‌کرد.

آغاز مبارزه با اقدامات حوثی ها علیه مسیرهای کشتیرانی در نوامبر ۲۰۲۳ در ابتدا تغییری در این رویکرد ایجاد نکرد. چین بحران دریای سرخ را عمدتاً از منظر امنیت اقتصادی تحلیل می‌کرد: اولویت دادن به عبور امن ناوگان تجاری خود، که گفته می‌شود از طریق توافقی با میانجی‌گری ایران با انصارالله حاصل شده بود، و ارائه پوشش دیپلماتیک غیرمستقیم به آن‌ها.

اما اکنون، پس از گذشت نزدیک به دو سال، به نظر می‌رسد پکن در حال آزمودن ابزارهای جسورانه‌تری برای شکل‌دهی به میدان نبرد است؛ ترکیبی از انکارپذیری قابل قبول و حمایت عملی از گروه‌های مسلح بی‌ثبات‌کننده. چیزی که پیش‌تر به‌عنوان پیام‌های نمادین تلقی می‌شد، اکنون در معرض تبدیل شدن به پشتیبانی عملیاتی از عملیات‌های رزمی حوثی‌هاست؛ تحولی که سطح تنش را برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای افزایش می‌دهد.

چین که به‌طور سنتی از ریسک‌پذیری بالا و تشدید کنترل‌نشده تنش‌ها پرهیز می‌کند، احتمالاً همچنان با احتیاط عمل خواهد کرد.

با این حال، حفظ این تعادل برای پکن روزبه‌روز دشوارتر خواهد شد. نشانه های روزافزون حمایت چین از انصارالله، این کشور را در برابر هزینه‌های اعتباری نزد شرکای تجاری‌اش در خلیج فارس آسیب‌پذیر می‌سازد، ادعای بی‌طرفی‌اش در منازعات منطقه‌ای را زیر سؤال می‌برد، و خطر واکنش‌های دیپلماتیک یا نظامی پیچیده‌تر را در پی دارد؛ واکنش‌هایی که ممکن است در پاسخ به اقدامات تاکتیکی چین در منطقه خاکستری شکل بگیرند.

منبع
Stimson

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 2 =

دکمه بازگشت به بالا