فرماندهی مصر بر نیروی بینالمللی ثباتبخش در غزه؛ مأموریت دشوار قاهره
مصر بر اساس طرح صلح دونالد ترامپ قرار است فرماندهی نیروی بینالمللی ثباتبخش در نوار غزه را بر عهده گیرد؛ مأموریتی شامل ۵۰۰۰ سرباز از کشورهای عربی و اسلامی که با حمایت امریکا و اروپا انجام میشود، اما در قاهره آن را «نوشدارویی تلخ» میدانند.

عمرو امام
میدل ایست نیوز: به نظر میرسد مصر قرار است بر اساس طرح صلح دونالد ترامپ، فرماندهی نیروی بینالمللی ثباتبخش در نوار غزه را بر عهده گیرد. برای قاهره، این مأموریت نه افتخار، بلکه نوشدارویی تلخ تلقی میشود.
این نیرو که قرار است شامل ۵۰۰۰ سرباز از کشورهای مختلف، بهویژه کشورهای اسلامی و عربی باشد، با حمایت ایالات متحده، اروپا، و احتمالاً تحت مجوز شورای امنیت سازمان ملل، وظیفه کمک به بازسازی پس از جنگ در غزه را بر عهده خواهد داشت.
وظایف این نیرو شامل نظارت بر وضعیت امنیتی در صورت خروج ارتش اسرائیل از غزه، خلع سلاح گروههای مسلح مستقر در غزه، و تأمین امنیت دولت انتقالی فلسطین خواهد بود؛ دولتی که تشکیل آن همچنان محل اختلاف است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، مشارکت تشکیلات خودگردان فلسطین در اداره غزه پس از جنگ را رد کرده است.
در ۲۱ اکتبر، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر در بیت المقدس با جیدی ونس معاون رئیسجمهور امریکا، استیو ویتکوف فرستاده ویژه امریکا در امور خاورمیانه، و همچنین جارد کوشنر، داماد ترامپ، دیدار کرد تا درباره اوضاع گفتوگو کنند.
مصر بهخوبی از دشواریهای این مأموریت آگاه است؛ مأموریتی که با خطرات امنیتی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی همراه است. تاریخ پرتنش غزه، خلأ امنیتی پیشرو، آسیبپذیریهای داخلی مصر و تنشهای منطقهای، همگی ترکیبی نگرانکننده و پیچیده را رقم زدهاند.
سربازان مصری که بخش عمدهای از این نیروی بینالمللی را تشکیل خواهند داد، ممکن است بهراحتی درگیر عملیاتهای بیپایان علیه گروههای مسلح مستقر در غزه؛ از جمله بقایای حماس یا گروهها و باندهای نوظهور، شوند. رسانههایی چون اسکای نیوز و روزنامه اسرائیلی هاآرتص گزارش دادهاند که نیروهای اسرائیلی برخی گروههای مسلح ضد حماس در غزه را تجهیز میکنند.
نشانههای آشفتگی پس از جنگ از هماکنون قابل مشاهدهاند. حماس در حال تسویهحساب با ساکنان و خانوادههایی است که متهم هستند در جریان جنگ برای اسرائیل جاسوسی میکردهاند. حماس در ۱۹ اکتبر در رفح، با یکی از این گروهها که گفته میشود تحت رهبری یاسر ابو شهاب است، درگیر شد. ابوشهاب، که پیشتر سرکرده یک باند غارتگر بوده، ظاهراً از اسرائیل پول، سلاح و خودرو دریافت میکند.
در چنین شرایطی، بهویژه اگر حماس طبق توافق آتشبس، بهطور کامل خلع سلاح شود خلأ امنیتی در غزه احتمالاً گستردهتر خواهد شد. در غیر این صورت، ممکن است مدل حزبالله را در پیش گیرد و ،بدون آنکه مستقیماً اداره غزه را در دست داشته باشد ،بهعنوان نیرویی مسلح در سایه باقی بماند.
باتلاقی که خلاصی از آن نیست
بهوضوح میتوان دید که چگونه نیروی موقت ثباتبخش در غزه ممکن است به باتلاقی طولانی و پرهزینه کشیده شود. این نیرو با خطراتی؛ از جمله مقابله با حماس مسلح، پایان دادن به تسویهحسابهای داخلی میان گروههای فلسطینی مسلح، یا گرفتار شدن در تیررس مداخلات بیشتر اسرائیل مواجه است.
غزه با شبهجزیره سینا در شمال شرقی مصر هممرز است و همین موضوع خطرات را دوچندان میکند، چرا که بیثباتی در نوار غزه بهراحتی میتواند به آن سوی مرز سرایت کند و فعالیتهای تروریستی در آنجا از سر گرفته شود. چنین سناریویی بیسابقه نیست؛ گروه داعش پیش از آنکه نیروهای مصری در سال ۲۰۲۱ آن را سرکوب کنند، در سینا فعال بود. برخی تحلیلگران نظامی نگراناند که سلولهای خفته داعش همچنان در منطقه حضور داشته باشند.
نگرانی از بازگشت خشونت به سینا باعث شده مصر طی دو سال گذشته نیروهای خود را در این منطقه افزایش دهد تا از سرایت جنگ اسرائیل در غزه به آن سوی مرز مشترک ۱۲ کیلومتری جلوگیری کند. این اقدام باعث تنش با تلآویو شد؛ اسرائیل مصر را به نقض معاهده صلح ۱۹۷۹ متهم کرد، معاهدهای که تعداد نیروهای نظامی در این منطقه را محدود میکند.
در سالهای اخیر، مردم مصر حمایت قابل توجهی از فلسطینیان غزه نشان دادهاند، اما در مورد نقش آینده کشورشان در نیرویی که از سوی قدرتهای غربی بهمنظور خلع سلاح حماس تلقی میشود، محتاط هستند. بسیاری این مأموریت را نوعی «همکاری» با اسرائیل و ایالات متحده میدانند که میتواند منجر به اعتراضات یا ناآرامی شود و این در حالی است که دولت قاهره تحمل اندکی در برابر اعتراضاتی دارد که تصور میکند توسط اخوانالمسلمین و برای تحریک احساسات ضد دولتی سازماندهی میشوند.
نگرانیهای گستردهتری نیز درباره اهداف نیروی بینالمللی ثباتبخش و نقش مصر در آن وجود دارد. اهداف این نیرو، هرچند هنوز بهطور کامل مشخص نشدهاند، ممکن است عملاً غیرقابل تحقق باشند و شکست آن در غزه را تضمین کنند. آیا مصر در حال تبدیل شدن به قربانی این شکست است؟ اگر چنین باشد، اعتبار منطقهای و جهانی آن آسیب خواهد دید و ممکن است پیامدهای مالی بهدنبال داشته باشد.
زیانهای اقتصادی ناشی از جنگ غزه از هماکنون در بخش گردشگری و کاهش درآمدهای ترانزیتی کانال سوئز قابل مشاهده است.
سؤالات باقیمانده
هنوز مشخص نیست چه نهادی هزینههای نیروی ثباتبخش غزه را تأمین خواهد کرد، اما احتمالاً کمکهای منطقهای و بینالمللی نقش خواهند داشت. حتی اگر مصر فقط هزینه نگهداری نیروهای خود در غزه را پرداخت کند، این فشار بیشتری بر بودجه نظامی وارد خواهد کرد که هماکنون درگیر عملیاتهای اضافی در سینا است.
به نظر میرسد طرح جدید ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه، جایگزین طرح قبلی او برای تصرف این منطقه جنگزده و انتقال دو میلیون فلسطینی به مصر و اردن است، اما نگرانیها درباره جابجایی جمعیت همچنان در قاهره (و شاید عمان) وجود دارد. برخی معتقدند از مصر خواسته خواهد شد تا بهطور موقت بخشی از جمعیت غزه را در سینا اسکان دهد تا پس از بازسازی، غزه دوباره قابل سکونت شود. چنین سناریویی بحران اقتصادی مصر را تشدید خواهد کرد. بهبیان ساده، اگر سیل جمعیت آغاز شود، بحران غزه مستقیماً بر دوش مصر خواهد افتاد.
در حالیکه فرماندهی نیروی ثباتبخش غزه ظاهراً (برای مصر) افتخارآمیز و پرطمطراق به نظر میرسد، در واقع با خطراتی همراه است که از هرگونه دستاورد احتمالی در محیطی پرمخاطره و پیچیده منطقهای و بینالمللی فراتر میرود. با این حال، مصر بهخوبی میداند که امنیت و سکونتپذیری غزه در راستای منافع امنیت ملی آن است. در این میان، انتخاب خوبی وجود ندارد؛ تنها گزینههایی هستند که «کمتر بد» به نظر میرسند.

