اقتصادیسیاسی

قاره سیاه جولانگاه رقابت های کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه

دو جبهه قطر_ترکیه و عربستان رقابت شدیدی برای گسترش نفوذ خود در کشورهای آفریقایی در حد تأسیس پایگاه نظامی آغاز کرده اند.

نکات برگزیده مطلب
  • خارطوم در عملیات دخالت ریاض در یمن که از سال 2015 آغاز شد به علل اقتصادی در کنار عربستان ایستاد.
  • اردوغان عملاً شهر ساحلی «سواکن» را از سودان گرفت و پرچم ترکیه را در آن برافراشت.
  • حضور نیروهای دشمن انصارالله و دشمن قطر در اریتره به یک واقعیت عملی تبدیل شده است.
  • حکومت سومالی میان پیمان با دوحه یا رفتن به راه اریتره و اتیوپی و هم‌پیمان شدن با ریاض در تردید است.
  • قاهره نگران از ساخته شدن سد «النهضة» در اتیوپی و تأثیر آن بر منابع آبی مصر از طریق امارات سراغ اریتره رفته است.
  • در ژوئن 2017 کشورهای موریتانی و نیجر و چاد و سنگال هم‌نوا با عربستان و امارات و بحرین روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند. هم‌زمان کشورهایی مانند سیرالئون و غنا در پی افتتاح سفارت قطر در خاک خود برآمدند.

میدل ایست نیوز: «ژرار پرونیه»، مدیر سابق مرکز فرانسوی مطالعات اتیوپی در آدیس آبابا و عضو مرکز مطالعات جهان آفریقایی در پاریس، در مقاله‌ای به رقابت تنگاتنگ کشورهای حاشیه خلیج فارس و همراه آنان ترکیه بر سر نفوذ در قاره آفریقا پرداخته است.

این مقاله که در پایگاه تحلیلی «اوریان 21» منتشر شده با اشاره به کنفرانس موسوم به «داووس صحرا» در 24 اکتبر 2018، که تا حد زیادی تحت الشعاع پرونده جمال خاشقجی قرار گرفت، آغاز می‌شود که در آن وزیر اول اتیوپی با گرمی کم‌سابقه‌ای با «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی، دست داد.

دو هفته پیش از آن، هم‌پیمان اماراتی محمد بن سلمان، پروژه بازسازی و به‌روزسازی بندر «بربرا» در «سومالی لند» را آغاز کرد. «سومالی لند» کشوری است که در جهان به رسمیت شناخته نشده و در سازمان ملل کرسی ندارد. ابوظبی برای آنکه این موضوع را دور بزند و این اقدام برایش پیامد سیاسی نداشته باشد «سلطان بن سلیمان»، مدیر کل شرکت جهانی بنادر دبی، را که شرکتی شبه‌حکومتی است به مراسم افتتاح این پروژه فرستاد. این بدان معنا بود که این نه به رسمیت شناختن این منطقه که فقط یک سرمایه‌گذاری است.

از این دو اشاره گنگ چه می‌شود فهمید؟ اینکه نزاع‌ها در جهان عربی و اسلامی بازتاب‌هایی فراتر از جهان عرب دارد که سرتاسر قاره آفریقا را دربر می‌گیرد.

اتفاقی که در 5 ژوئن 2017 میان عربستان سعودی و هم‌پیمانانش با قطر و دوستانش رخ داد معمولاً یک شکاف در جهان عرب دانسته می‌شود. «بهار عربی» خطری برای قدرت بزرگ والبته شکننده عربستان بود. همان‌طور که جنبش سوسیالیستی ناصری و سپس انقلاب اسلامی در ایران تهدیدی برای عربستان بود. اسلام انقلابی و دموکراسی لیبرال که از سال 2011 در جهان عرب در حال رقابت‌اند، هر دو خطری بزرگ برای سلطه دینی محافظه‌کارانه در عربستان شمرده می‌شوند، کشوری که همچنان پایه‌های قبیله‌ای دارد و جریان‌های بنیادگرای سنی سلفی منطقه‌ای در آن قدرت دارند. اما قطر و هم‌پیمانان عملی‌اش، ایران و ترکیه، چنین قرائتی از حوادث نداشتند. رقابت آنان با ریاض که بخشی از آن ابعاد ایدئولوژیک داشت، به رقابت روزافزون جغرافیایی ـ سیاسی در قاره آفریقا انجامید.

ایستگاه اول: سودان

خارطوم در عملیات دخالت ریاض در یمن که از سال 2015 آغاز شد به علل اقتصادی در کنار عربستان ایستاد. سودان البته ارتش خود را درگیر ماجرا نکرد و فقط یک گروه شبه‌نظامی متشکل از قبایل عربی را ذیل عنوان «نیروهای حمایت فوری» به یمن فرستاد. این گروه دستورات خود را نه از وزارت دفاع که از دستگاه امنیت و امنیت ملی سودان می‌گیرد و این دستگاه‌ها از آن به جای نیروهای سرکوبگر در دارفور استفاده می‌کنند. این گروه مسئول تعرض‌های غیر انسانی به شهروندان غیر نظامی دانسته شده است.

نیروهای سودانی فقط در جبهه شمالی به کار گرفته شدند و آنجا هم تلفات شدید دادند و هیچ پیروزی‌ای بر نیروهای انصارالله به دست نیاوردند. خارطوم از حضور خود در جنگ یمن ناراضی است، زیرا از ریاض وعده کمک 5 میلیارد دلاری گرفته بود اما آنچه تاکنون پرداخت شده بسیار کم‌تر از این مبلغ است. «محمد عمر البشیر»، رئیس جمهور سودان، با هدف بالا بردن توان خود در چانه‌زنی دربرابر عربستان در 24-25 دسامبر 2017 از «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه، استقبال کرد.

اردوغان در ژوئن 2017 برای نجات قطر وارد عمل شده بود. آن زمان محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، با جدیت در پی سرنگونی «تمیم بن حمد»، امیر قطر، برآمده بود و اردوغان یک گردان کوچک نظامی را با صدور مجوز شلیک به دوحه فرستاده بود. این اقدامی بازدارنده در برابر تلاش ریاض بود.

اردوغان از آن زمان در پی تقویت پیمان خود با سودان بود. او عملاً شهر ساحلی «سواکن» را از سودان گرفت و پرچم ترکیه را در آن برافراشت و همراه با رئیس جمهور سودان به آنجا رفت و وعده داد که «شهر را بازسازی خواهد کرد». اقدامی که نه برای امریکایی‌ها جالب بود نه برای عربستان.

از لیبی تا اتیوپی

حضور نیروهای دشمن انصارالله و دشمن قطر در اریتره به یک واقعیت عملی تبدیل شده است. این نیروها در بندر «عصب» پایگاه نظامی دارند و می‌توانند فعالیت خود را به «بربرا» در سومالی‌لند نیز بکشانند. انصارالله یمن از همین الان اعلام کرده‌اند که هرگونه تجمع نیروهای اماراتی در بربرا را هدف حملات نظامی خود قرار خواهند داد. این تهدید در مرحله کنونی در حد حرف است، اما سابقه حملات موشکی انصارالله به شهرهای عربستان سعودی را نباید از یاد برد.

از سوی دیگر، اماراتی‌ها به پیش‌رَوی خود در ساحل افریقا ادامه می‌دهند. آنان توافق‌نامه دیگری نیز با منطقه خودمختار «پانتلند» در بندر «بوصاصو» بر خلیج هند امضا کرده‌اند. در جنوب این منطقه، در «مگادیشو»، ترک‌ها پایگاه بزرگی با مراکزی برای تجمع هزاران نفر ساخته‌اند. در این میان، حکومت سومالی به ریاست جمهوری «محمد عبدالله محمد» که مشروعیت بین المللی دارد میان پیمان با دوحه یا رفتن به راه اریتره و اتیوپی و هم‌پیمان شدن با ریاض در تردید است. هنوز تکلیف این کشور معلوم نشده و مزدوران اماراتی و قطری درون دستگاه امنیت سومالی و حتی ارتش سومالی درحال جنگ و گریز هستند.

عنصر دیگری که در این جولانگاه کشورهای حاشیه خلیج فارس در شاخ افریقا وارد شده مصر است. قاهره نگران از ساخته شدن سد «النهضة» در اتیوپی و تأثیر آن بر منابع آبی مصر از طریق امارات سراغ اریتره رفته است.

در پی سفر اردوغان به سواکن و «تحویل گرفتن» مکانی برای پایگاه نظامی‌اش در سودان، در ژانویه 2018 نیروهای نظامی مصر مخفیانه وارد اریتره شدند تا در نقطه مرزی مشترک میان سودان و اتیوپی و اریتره مستقر شوند. این نیروها که شمارشان اندک اما توان نظامی‌شان بالاست با رزمندگان پیمان ضد اتیوپی که اریتره تأسیس کرده و نیز رزمندگان جبهه شرقی ضد سودان همراه شده‌اند.

در این میان در 9 ژوئن 2018، اریتره و اتیوپی توافق‌نامه صلحی امضا کردند که به موجب آن هر طرف متعهد به توقف کمک‌های خود به نیروهای مخالف طرف دیگر شد. سودان و مصر نیز در نشست سران اتحادیه افریقا در ژوئیه 2018 کوشیدند که اختلافاتشان را کم کنند. با این همه، معلوم است که پیروز میدان اتیوپی است که همچنان به ساخت سد النهضة ادامه می دهد.

غرب اریتره تنها میدان نزاع میان قاهره و خارطوم نیست. هردوی این کشورها در جنگ جاری در لیبی نیز حضور دارند. سودان از حکومت «فایز السراج»، وزیر اول در طرابلس، حمایت می‌کند و مصر از حکومت ژنرال «خلیفه حفتر» در بنغازی.

آن سوی شاخ افریقا

«فتنه» کنونی از شاخ افریقا که به صورت سنتی محل نفوذ شبه جزیره عربی بوده فراتر رفته است. در ژوئن 2017 کشورهای موریتانی و نیجر و چاد و سنگال هم‌نوا با عربستان و امارات و بحرین روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند. هم‌زمان کشورهایی مانند سیرالئون و غنا در پی افتتاح سفارت قطر در خاک خود برآمدند.

آیا این همه دیپلماسی با اهداف اقتصادی است؟ آری، اما فقط این نیست.

مالی و بورکینافاسو تاکنون حاضر نشده‌اند که روابط خود را با قطر قطع کنند. از آن سوی، رئیس جمهور چاد برای تصمیم به قطع روابط با قطر بهانه سیاسی مهمی دارد: «تیمان اردمی»، مخالف اصلی دولت چاد، در قطر به سر می‌برد.

این فتنه فقط میان قدرت‌های مستقر در جهان عرب و مخالفان اسلام‌گرای آنها نیست، بلکه از این فراتر به وضعیتی رسیده که آینده تجدد در جهان اسلام را تعیین می‌کند. همچنین این را که در آینده متحدان جهان اسلام چه کسانی خواهند بود.

این رقابت شدید که در ژوئن 2017 به اوج خود رسید، در قالب اختلافات استراتژیک میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس بروز کرد و پس‌لرزه‌های آن به همه رسید و باعث شد که بسیاری اسیر آن شوند: بخش بزرگی از قاره آفریقا و برخی کشورهای تأثیرگذار در منطقه مانند فرانسه و دیگر اعضای دائم شورای امنیت. موضوعی این کشورها خودشان هم بدان آگاه‌اند.

منبع
اوریان 21

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا