تحولات راهبردی مهم در خاورمیانه
منطقه خاورمیانه شاهد تحولات بسیاری در زمینه های مختلف است که آینده این منطقه را مشخص خواهد کرد.
میدل ایست نیوز: روزنامه اماراتی البیان در یادداشتی می نویسد: نگاه کردن از فاصله دور موجب می شود که مسائل و موضوعات بُعد جامع تر و کلی تری به خود بگیرد تا اینکه بخواهیم به جزئیات بسیار ریز این موضوعات ورود پیدا کنیم. وقتی که از فاصله نزدیک به جنگل نگاه می کنیم، جنگل در یک درخت خلاصه می شود اما اگر از دیده یک پرنده در حال پرواز به این جنگل بنگریم، مساله کاملا متفاوت خواهد بود، همانند نقشه جغرافیایی که تنها بیانگر خطوط ترسیم شده بر روی کاغذ نیست بلکه این خطوط نشان دهنده قاره های بزرگی در جهان واقع است. چهار مساله وجود دارد که به نظر می رسد ارتباطی باهم ندارند و در مدت زمان کوتاهی نیز انباشته نشده است:
نخست: در نشست سازمان ملل و در پی دیدار مشترکی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل ترتیب داده بودند، ترامپ اعلام کرد: «قدس» پایتخت اسرائیل است و وقت آن فراسیده تا از طریق ایجاد دو دولت به مساله فلسطین پایان دهیم.
این نخستین بار بود که ترامپ بر ایجاد دو دولت در سرزمین های اشغالی تاکید می کرد، و این سخنان بار دیگر مساله قدس را به میز مذاکرات باز می گرداند، اما چندی بعد وی اعلام کرد اگر دو طرف راضی باشند، او هیچ مانعی برای وجود دولتی واحد در سرزمین های اشغالی نمی بیند، از همین سخنان مشخص است که ترامپ در تلاش است تا به اسرائیل نشان دهد که ناکامی و شکست در ایجاد دو دولت به معنای لزوم سخن گفتن از دولت واحد با وجود تمام پیامدهای آن است.
این حرف ها، سخنان جدیدی است، زیرا در میان همه مسائل ویژه ای که دولت کنونی آمریکا با آن درگیر است، سخن گفتن از قدس و مساله فلسطین به این معنی است که ایالات متحده آمریکا در زمان نه چندان دوری، راهکاری را ارائه خواهد کرد.
دوم: وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد، مایک پمپئو دیداری را با هشت تَن از وزاری امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ترتیب داده بود. هدف از برگزاری این نشست، صحبت درباره لزوم تشکیل ائتلاف عربی بود که با تهدیدات موجود در خاورمیانه مقابله و ثبات را به منطقه بازگرداند و در جهت پیشرفت و آسایش مردم این منطقه گام بردارد.
سوم: منطقه شرق دریای مدیترانه شاهد یک سری توافق نامه هایی بود که موقعیت مصر را به عنوان مرکز انرژی منطقه، تقویت می کند، در عین حال مصر توافق نامه مهمی را با قبرس برای ساخت خط لوله انتقال گاز از میدان اِورودیت قبرس، امضا کرده و عملیات اولیه حفاری در میدان« نور» واقع در شمال شبه جزیره سینا آغاز شده است.
چهارم: بهای نفت در حال افزایش تدریجی است و تا 86 دلار در هر بشکه هم رسیده است، این امر موجب این شده که عربستان سعودی اهمیت راهبردی فوق العاده ای بیابد زیرا تنها کشوری است که دارای ظرفیت تولید مازاد است که می تواند تولید خود را یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
این چهار تحول یاد شده، به نظر می رسد هیچ ارتباطی باهم ندارند؛ مذاکرات سازش میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها مساله جدیدی نیست و معمولا این مذاکرات هیچ نتیجه هم در پی ندارد، و هم چنین تلاش ها برای تشکیل ائتلاف عربی مربوط به زمان حال نمی شود بلکه ریشه های آن به اعلامیه دمشق برمی گردد که در پی جنگ برای آزادسازی کویت مطرح شد، و تحولات مربوط به انرژی گاز هم در منطقه مدیترانه چندین سال است در جریان است و افزایش بهای نفت طبق معمول خود بر اساس معادله عرضه و تقاضا در بازارهای جهانی انرژی،گاهی دچار کاهش شدید قیمت بوده و گاهی نیز افزایش می یابد.
با این وجود، قرار گرفتن این تحولات در یک بازه زمانی مشخص، موجب دگردیسی ژرف در محیط ژئوپولتیک و ژئواکونومیک خاورمیانه می شود و این امر مستلزم توجه ویژه به جایگاه مصر است چرا که این کشور در کانون همه این تحولات قرار دارد.
این درست است که افزایش بهای نفت احتمالا موجب کاهش آثار مثبتی می شود که مصر می توانست از تحولات رخ داده در زمینه انرژی گاز استفاده و به خودکفایی برسد، اما افزایش قیمت نفت به شدت به سود کشورهایی هم چون عربستان سعودی، امارات و کویت است و همه این کشورها هم پیمانان واقعی هستند که روش سرمایه گذاری در مصر و به ویژه صحرای سینا را می دانند.
اما باید گفت که مساله خاورمیانه صرفا اقتصادی نیست بلکه در اصل استراتژی است که با روابط منطقه ای و بین المللی خاورمیانه گره خورده؛ این بدین معناست که تحولات مذکور چگونه در توازن موجود میان قدرت ها تاثیرگذار است؟ همچنین این تحولات چه امتیازهایی را در مذاکرات و چانه زنی ها به این قدرت ها می دهد؟ و از طرفی دیگر خلاصه تحولات در منطقه شرق دریای مدیترانه گام به گام به ترسیم مرزهای دریایی با قبرص نزدیک تر می شود و در ادامه نیز تکلیف مرزهای مصر با اسرائیل و همچنین فلسطین مشخص خواهد شد.
در پایان باید گفت این ترسیم مرزها که اخیرا انجام شد، چه بسا نخستین اقدام برای ترسیم مرزهای دریایی دولت فلسطین است و به این دلیل که بر اساس قوانین دریایی مصوب سازمان ملل متحد انجام شده است، اسرائیل چاره ای جز به رسمیت شناختن آن ندارد. در این میان ناگفته پیداست که تحولات و واقعیت های خاورمیانه از پویایی خاصی برخوردارند، و خوش به حال کسانی که علیرغم مخاطرات بسیار، برای بکارگیری و استفاده از این تحولات و فرصت های بیشمار پیش رو آماده هستند.