خطری در راه است… ائتلاف داعش و القاعده
تحلیلگران امنیتی هشدار داده اند که پیمان داعش و القاعده که نشانه های متعددی درباره آن می توان یافت خطری بزرگ برای امنیت جهان خواهد بود.
- اطلاعاتی در دست است که نشان میدهد مذاکراتی میان داعش و القاعده برای پشت سر گذاشتن اختلافات و تبدیل آنها به یک اتحادیه در جریان است.
- «الکساندر بورتینکف»، مدیر سرویس امنیت فدرال روسیه، در نوامبر گذشته بابت خطر ادغام این دو گروه هشدار جدی داد.
- شکست تروریستها در میدانهای جنگ باعث شده که به فکر امکانات تازهای برای ادامه فعالیتهای خونبار خود باشند. ازجمله آنکه حوزه فعالیت خود را به کشورهای «امن» بکشانند.
- تحلیل بیانیههای رسانهای و نحوههای ارتباط این دو گروه با جهان خارج نشان میدهد که در این زمینه نیز به یکدیگر بسیار شبیه شدهاند.
- فشارهای روزافزون ازجانب روسیه و امریکا بر گروههای تروریستی باعث میشود که این گروهها به هم نزدیک شوند و اختلافاتشان را کنار بگذارند.
- جنگهایی مانند آنچه در افغانستان و عراق و سومالی و نیجر رخ داد نه فقط القاعده را از میان نبرد که واکنشی در پی داشت که به ایجاد داعش در عراق و سوریه انجامید.
- در سوریه «جبهة النصرة» که بزرگترین شاخه القاعده در جهان است به فعالیت خود ادامه میدهد و با پیشنهادهای مالی گروههای مسلح کوچکتر را در خود ادغام میکند.
- طالبان تجربه میدانی و سلطه تنظیماتی و تجربه تاریخی در مبارزه با امریکاییها و روسها دارند، وضعیتی که باعث میشود در مقام معلم بزرگ همه گروههای تروریست در جهان شناخته شوند.
میدل ایست نیوز: روزنامه الشرق الاوسط می نویسد: تردیدی نیست که میان بزرگترین گروههای تروریستی جهان در روزگار معاصر، داعش و القاعده، اختلافات جدی در اهداف است. القاعده نگاه خود را متمرکز بر ایالات متحده کرده و در پی آسیب زدن به آن است، اما داعش چارچوب مفهومی دیگری برای خود تعریف کرده که به ایجاد حکومت و توسعه مدار جغرافیاییاش مربوط میشود.
با وجود این اختلافات، این دو گروه بی تردید وجه اشتراکهایی هم دارند: استفاده از خشونت مسلحانه، تلاش برای نفوذ و ایجاد جای پا در مناطق بی ثبات جهان، بهخصوص مناطقی مانند افغانستان و عراق و برخی مناطق پرالتهاب در افریقا. اما آیا این بدان معناست که این دو گروه در آینده نزدیک با یکدیگر ادغام میشوند؟ بهخصوص که هر اختلافی دربرابر شباهتهای ایدئولوژیک آنها کوچک است.
حدود یک سال و نیم پیش از این طرح این پرسش برای بسیاری از کارشناسان امنیتی جهان ناخوشایند بود و یافتن پاسخ برای آن دغدغۀ آنها شد. این مسئله اول بار در آوریل 2017 در «ششمین کنفرانس امنیتی مسکو» مطرح شد. در این کنفرانس، «والری ممیوریکوف»، از مقامات پیمان سازمان امنیت جمعی، گفت: «اطلاعاتی در دست است که نشان میدهد مذاکراتی میان داعش و القاعده برای پشت سر گذاشتن اختلافات و تبدیل آنها به یک اتحادیه در جریان است. اگر چنین شود چه پیامدهایی خواهد داشت؟». این کارشناس امنیتی روس تأکید کرد که اگر چنین شود تهدید تروریستی در جهان چندین برابر خواهد شد.
دستگاههای امنیتی روسیه نظارت دقیقی بر وضعیت داعش و القاعده دارند. بخشی از آن بدین علت است که به لحاظ لجستیک به افغانستان نزدیکاند. اخبار زیادی به گوش میرسد که گروه تروریستی تازهای متشکل از داعش و القاعده زیر سایه طالبان در افغانستان شکل گرفته است. همین اخبار بود که باعث شد که «الکساندر بورتینکف»، مدیر سرویس امنیت فدرال روسیه، در نوامبر گذشته بابت خطر ادغام این دو گروه هشدار جدی بدهد.
به نظر این کارشناس روس، شکست تروریستها در میدانهای جنگ باعث شده که به فکر امکانات تازهای برای ادامه فعالیتهای خونبار خود باشند. ازجمله آنکه حوزه فعالیت خود را به کشورهای «امن» بکشانند. دیده بانانان امنیتی موارد انتقال نظامیان تروریست به کشورهایشان در اروپا و شمال آفریقا و جنوب شرق آسیا و نیز افغانستان را رصد کردهاند که خطر نفوذ آنها به منطقه آسیای میانه را شدت میبخشد.
هر کسی که با گروههای افراطگرای اسلامی و تروریست در جهان آشنا باشد میداند که اکنون صحبت بیشتر متمرکز بر شباهتهای ایدئولوژیک دو گروه است و آنان ازمنابع انسانی مشترک برای نیرو گرفتن استفاده میکنند. هرچند گاهی درگیریهای نظامی هم میانشان رخ داده، اما موارد بسیاری از پیوستن نیروهای یکی به دیگری مشاهده شده است.
همچنین تحلیل بیانیههای رسانهای و نحوههای ارتباط این دو گروه با جهان خارج نشان میدهد که در این زمینه نیز به یکدیگر بسیار شبیه شدهاند. هردو افکار مشترکی را تبلیغ می کنند و میکوشند نیروهای تازهای را جذب کنند و روشهای مشابهی را برای تأثیرگذاری ایدئولوژیک پیش گرفتهاند و هرکدام ستاد رسانهای خاصی را تشکیل دادهاند که کار آن برقراری ارتباط با کاربران اینترنت است.
نگرانیها جدی است و میتوان مطمئن بود که پشت پرده اتفاقاتی در جریان است. همین موضوع باعث شد که «سرگی کوژیتیف»، معاون رئیس یکی از بخشهای سازمان امنیت خارجی روسیه، برای اولین بار به صورت علنی در اوایل سپتامبر گذشته اعلام کند که «نیروهای ویرانگر تروریستی تازهای با توانی گسترده در راه است، زیرا تروریستهای داعش و القاعده در پی ایجاد نهادی هستند که احتمالا منابع مادی و انسانی ویژه خودش را داشته باشد و این یعنی جهان دربرابر چالش خطرناک و کشندهای قرار گرفته است».
این از چشم دستگاههای امنیتی امریکا پنهان مانده؟
نمیتوان گفت که امریکا از این موضوع غافل است، بهخصوص که «دونالد ترامپ» مبارزه با تروریسم در هر نقطه جهان را یکی از اولویتهای خود اعلام کرده است. این را در استراتژی جدید امریکا برای مبارزه با تروریسم در سرتاسر جهان میتوان دید، ازجمله بازگشت به ایده حملات پیشدستانه برای جلوگیری از شکلگیری مجدد گروههای تروریستی.
کسی که مطبوعات امریکایی را در ماههای گذشته پیگیری کرده باشد بی تردید میبیند که بحثهای داغی در نهادهای نظامی امریکا در این باره درگرفته است.
«بروس هافمن»، استاد دانشگاه «جورج تاون» که به روابط تنگاتنگ با پنتاگون مشهور است، در مقالهای نوشت که پیمان این دو گروه تروریستی اجتنابناپذیر است زیرا هر دو روز به روز ضعیفتر میشوند و مناطق بیشتری از خاک سوریه را از دست میدهند.
«ریچارد وایتس»، مدیر مرکز تحلیل سیاسی نظامی در پژوهشگاه هادسون امریکا و کارشناس برجستۀ نظامی، نیز معتقد است که فشارهای روزافزون ازجانب روسیه و امریکا بر گروههای تروریستی باعث میشود که این گروهها به هم نزدیک شوند و اختلافاتشان را کنار بگذارند، هرچند اصولا گروههای تروریستی تمایلی به اتحاد و همپیمانی نشان نمیدهند.
ناظران سازمان ملل متحد نیز در ماه اوت گذشته در گزارش مفصلی در ارزیابی وضعیت گروههای تروریستی تأکید کردند که القاعده همچنان قدرت خود را حفظ کرده و در برخی مناطق خطر آن از داعش بیشتر است و هشدار دادند که احتمال همکاری مشترک میان این دو گروه برای آغاز عملیات نظامی در کشورهای مختلف بالاست.
این گزارش که به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه شده از واقعیت بسیار مهمی پرده برمیدارد: اینکه همه تلاشها و استراتژیهای پیشین برای مبارزه با گروههای بزرگ تروریستی، به طور خاص القاعده، بی نتیجه بوده است. جنگهایی مانند آنچه در افغانستان و عراق و سومالی و نیجر رخ داد نه فقط القاعده را از میان نبرد که واکنشی در پی داشت که به ایجاد داعش در عراق و سوریه انجامید.
این ناظران تأکید کردهاند که در مناطقی مانند سومالی و یمن القاعده همچنان خطر اصلی است زیرا شاهدیم که حملات آن متوقف نشده است.
این گزارش در کنار بسیاری گزارشهای دیگر نشان میدهد که گروههای مرتبط با داعش در غرب افریقا و جنوب آسیا بسیار خطرناکتر از شبه نظامیان داعشاند که اکنون در وضعیتی نیستند که از موضع قدرت وارد شوند و در نتیجه بعید نیست که داعش به القاعده بپیوندد تا نیروی مخرب بزرگتری تولید کنند.
آنچه این تحلیلها را تأیید میکند آمار فعالیتهای تروریستی است. مثلاً در سوریه «جبهة النصرة» که بزرگترین شاخه القاعده در جهان است به فعالیت خود ادامه میدهد و با پیشنهادهای مالی گروههای مسلح کوچکتر را در خود ادغام میکند. شمار نظامیان این گروه 7 تا 11 هزار تن برآورد میشود که در ادلب، شمال غرب سوریه، حضور دارند.
چرا داعش باید به القاعده بپیوندد؟
به نظر «دانیل بیمان»، کارشناس امور گروههای تروریستی، القاعده در مقایسه با داعش امتیازاتی دارد. ازجمله اینکه میتواند تعادلی میان اهداف منطقهای و جهانی برقرار کند. « افراطگرایان روابط دوستانهای با قبایل محلی برقرار کردهاند و در اجرای احکام شریعت انعطاف نشان دادند. القاعده همچنان میتواند در شبه جزیره عربی دست به اقداماتی مانند آنچه در حمله به مجله «شارلی ابدو» در پاریس زد بزند. القاعده همچنین روابط نزدیکی با «جنبش شباب» در سومالی و «جبهة النصره» در سوریه دارد».
ممکن است این پرسش پیش بیاید که جایگاه این جبهه تروریستی احتمالی جدید کجا خواهد بود؟ بی تردید جدیترین گزینه افغانستان و بزرگترین پوششی که زیر سایه آن میتوان چنین پیمانی را سخت طالبان است. این را از سخن ژنرال «ژوزف دنفور» رئیس ستاد ارتش امریکا میتوان فهمید که گفت: «طالبان تاکنون به لحاظ میدانی چیزی را از دست نداده است».
چرا طالبان و افغانستان مناسبترین مرکز برای پیمان داعش و القاعده است؟
شاید به دو علت: نخست اینکه در افغانستان هم امریکاییها حضور دارند هم روسیه. اولی حضور نظامی دارد و دومی حضور مرزی.
علت دوم آن است که سرزمینهای بزرگی در این کشور پهناور در اختیار طالبان است. شبه نظامیان طالبان 14 شهر افغانستان را در کنترل دارند که حدود 4 درصد مساحت کشور است، در 263 شهر دیگر که به حدود 66 درصد مساحت کشور میرسد هم حضور دارند. طالبان تجربه میدانی و سلطه تنظیماتی و تجربه تاریخی در مبارزه با امریکاییها و روسها دارند، وضعیتی که باعث میشود در مقام معلم بزرگ همه گروههای تروریست در جهان شناخته شوند.
تقویت اختلافات میان قطبهای بزرگ جهان، بهخصوص امریکا و روسیه و تا حدی چین باعث میشود که گروههایی مانند القاعده و داعش توحش تروریستی تازهای را رقم زنند و پیمانی بسازند که مبارزه با آن آسان نباشد.
هرچه بازیگران جهانی از یکدیگر دور شوند و بخواهند از گروههای افراطگرای تروریست استفاده کنند، تروریسم و تروریستها فضای مناسبی برای رشد و تلاش برای تخریب مییابند. برای همین لازم است نوعی اعتماد بین المللی شکل بگیرد بهخصوص که هر دو گروه اندیشههایی را نمایندگی میکنند که در جهان هوادارانی دارد و هرچه بی عدالتی اجتماعی و تفاوت طبقاتی و نزاع کشورها بیشتر شود طبقات اسیب دیده دست به دست هم میدهند تا دربرابر نظام جهانی بایستند و با آن مبارزه کنند.