سیاسی

بازگشت سوریه به «آغوش اعراب»… پایان «بهار عربی»

ازسرگیری روابط کشورهای عربی با سوریه با هدف محدود کردن نفوذ ایران و ترکیه در جهان عرب انجام می شود، اما موفقیت در رسیدن به این هدف کار آسانی نیست.

میدل ایست نیوز: «حسن عباس» روزنامه نگار لبنانی که سابقه همکاری با چندین رسانه عربی و بین المللی را داشته و اکنون سردبیر بخش سیاسی پایگاه «رصیف 22» است در مقاله ای به تلاش کشورهای عربی به برقراری مجدد روابط با سوریه پرداخته است.

در این مقاله آمده که در 29 سپتامبر گذشته در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک «خالد بن احمد آل خلیفه»، وزیر امور خارجه بحرین، به سوی «ولید المعلم»، وزیر امور خارجه سوریه، رفت تا با او دست دهد و روبوسی کند. صحنه ای که بحث های بسیاری برانگیخت چون اولین صحنه از این نوع از آغاز ناآرامی ها در سوریه بود.

آغوش گسترده آل خلیفه در روزهای گذشته با سفر رئیس جمهور سودان به سوریه و سپس بازگشایی رسمی سفارت امارات متحده عربی در دمشق گسترده تر هم شد. هم زمان، بحرین هم اعلام کرد که سفارتش در دمشق به فعالیت خود ادامه می دهد و اینگونه به حلقه کشورهای عربی پیوست که روابط خود با سوریه را ازسر گرفته یا اساسا قطع نکرده اند.

این تحولات را می توان تاریخ پایان رسمی «بهار عربی» دانست. تاریخی که پیشتر با پایان های دیگری هم همراه بوده است.

«بهار عربی» به معنای اشتیاق به ایجاد دولت مدنی مدرن و دموکراتیک از سال 2013 آغاز شد و همان سال نقطه پایانی بود بر آنچه «بهار اخوانی» خوانده می شد. «بهار اخوانی» تحقق رؤیای چندین ساله «حزب اخوان المسلمین» برای دستیابی به حکومت بود. «بهار عربی» به معنای اشتیاق برای دستیابی به عدالت اجتماعی نیز چند سال پیش تمام شد. رؤیاهای افراط گرایان مسلمان برای استفاده از فضاهایی که بهار عربی ایجاد کرده بود نیز با شکست داعش پایان یافت.

واکنون واپسین نتیجه «بهار عربی» است که پایان می یابد: اختلافات میان کشورهای عربی بر سر سرکوب ملت ها و نیز بر سر گسترش نفوذ منطقه ای در جهان عرب با بهره گیری از خشم ملت ها از حاکمانشان.

نزدیک شدن کشورهای عربی به سوریه به معنای تقویت ایده اولویت دور ماندن «اخوان المسلمین» از صحنه سیاست در جهان عرب و جلوگیری از بازگشت «بهار» آنان است. ایده ای که باعث ائتلاف میان فعالان مدنی با نیروهای نظامی شد، انقلاب اعراب را خاموش کرد، عامل ائتلاف پنج کشور علیه قطر شد، باعث شد که کشورهای عربی در لیبی از «خلیفه حفتر» حمایت کنند…

برگشتیم به دوره همدستی نظام های عربی و همکاری آنها و ترسیم حدود روابطشان بر مبانی سنتی به دور از مسائل مربوط به حقوق بشر و آزادی و همه چیزهایی که خیزش ملت ها بر پروتکل های سیاسی تحمیل کرده بود.

آغوش عرب

مدتی است که نشانه های خروج حکومت سوریه از انزوا پیدا شده است: مصاحبه «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه با روزنامه کویتی «الشاهد» در اکتبر گذشته، فراخوان پارلمان عربی به توقف تعلیق فعالیت های سوریه در اتحادیه عرب در 14 دسامبر، دیدار رئیس جمهور سودان با بشار اسد، و در نهایت اقدامات امارات و بحرین.

پیش از آن عراق و اردن نیز با بازگشایی گذرگاه های مرزی خود با سوریه و موافقت اسرائیل با حضور سربازان سوریه ای در جولان، حکومت سوریه به صورت رسمی از سوی جامعه بین الملل به رسمیت شناخته شده بود.

هم اکنون نیز گزارش هایی از تلاش برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب به گوش می رسد. اتحادیه عرب در نوامبر 2011 در اعتراض به آنچه سرکوب اعتراضات مردمی خوانده شده بود حضور سوریه را در این اتحادیه به تعلیق درآورد. اکنون خود اتحادیه عرب می کوشد که سوریه به آغوش اتحادیه بازگردد. تردیدی نیست که امارات و بحرین بدون هماهنگی و جلب رضایت عربستان سعودی دست به این اقدام نزده اند.

از وقتی حکومت سوریه قدرت خود را در بسیاری از مناطق کشور بازیافته، کشورهایی که در چند سال گذشته به دشمنی با آن درآمده بودند، در رأس آنها عربستان سعودی، در مواضع خود تجدید نظر کرده اند و می کوشند که کانال های ارتباطی با آن بگشایند تا از آینده سوریه بی نصیب نمانند.

نگاه به ایران

همه کشورهایی که در سیاست خود درقبال سوریه تجدید نظر کرده اند یک سخن دارند: باید اعراب برای جلوگیری از نفوذ ایران و ترکیه در سوریه وارد عمل شوند.

امارات از «دفع خطر دخالت های منطقه ای در امور عربی سوریه» و بحرین از «تقویت نقش عربی به منظور جلوگیری از دخالت های منطقه ای در امور داخلی سوریه» سخن گفت.

«رابرت فورد» سفیر سابق امریکا در سوریه و پژوهشگر کنونی در مرکز مطالعات خاورمیانه معتقد است که کشورهای خلیج امیدوارند بتوانند به مرور زمان با همکاری مالی و دیپلماتیک از نفوذ ایران در سوریه بکاهند.

محدودیت های نقش عربی

بی تردید تحولاتی که در سوریه رخ داد همه کشورهایی را که در حوادث میان سال های 2012-2017 در سوریه نقش داشتند از دایره تأثیرگذاری در این کشور خارج کرد. اما بازگشت روابط دیپلماتیک به آنها نفوذ می بخشد؟

از حکومت سوریه آغاز کنیم. سوریه به همه این کشورها به شک و تردید می نگرد. اگر این کشورها در مسائل سوریه دخالت نکرده بودند مخالفان بشار اسد نمی توانستند حکومت او را تا مرز سرنگونی بکشانند.

برعکس این کشورها، ایران وزنه مادی و انسانی خود را برای جلوگیری از سقوط دولت بشار اسد به کار گرفت ودربرابر سرسپردگی دستگاه های امنیتی و نظامی سوریه را از آن خود کرد که فهمیدند ایران همپیمانی است که در وقت شدت می توان روی آن حساب کرد.

تأسیس چند دفتر دیپلماتیک نمی تواند این واقعیت را تغییر دهد. برقراری دوباره روابط با سوریه فقط به دولت سوریه پوشش بین المللی می دهد که پیروزی اش را به همه مخالفانش به صورت قطعی تحمیل کند و جامعه بین الملل را دربرابر عمل انجام شده قرار دهد.

فایده کوتاه مدت نزدیک شدن کشورهای عربی به سوریه این خواهد بود که سوریه دربرابر ترکیه که بر مناطق شمالی سوریه سلطه دارد برگ فشار مهمی به دست می آورد. حکومت سوریه اکنون می خواهد که مناطق تحت نفوذ ترکیه را بازیابد تا سلطه اش بر اراضی سوریه کامل شود و همزمان کاهش نفوذ ترکیه در منطقه عربی از مهم ترین اولویت های کشورهای خلیج است.

اما هدف اصلی از نزدیک شدن کشورهای عربی به سوریه، یعنی محدود کردن نفوذ ایران، با موانع بسیاری مواجه است. وقتی عملیات بازسازی سوریه آغاز شود کشورهای خلیج با اموال کلان نقش تأثیرگذاری در صحنه سوریه بر عهده خواهند گرفت. شاید آن وقتی بتوانند به تدریج مناطق نفوذ ایران در سوریه را با پرداخت اموال خود محدود کنند. اما این موضوع با کش و قوس بسیار همراه خواهد بود و از الان نمی توان پیش بینی کرد که برنده میدان کدام خواهد بود.

این کش و قوس ها به حکومت سوریه فرصت خواهد داد که سیاست بازی با چند برگ را که سال ها سیاست اصلی اش بود ازسر بگیرد. سیاستی که باعث می شود چند کشور هم زمان هم دوستش باشند هم دشمنش و اینگونه در میان اعراب جایگاهی برای خود دست و پا کند.

پیروز برقراری دوباره این روابط کیست؟ بی تردید اولین پیروز میدان سوریه است و همه رقابت های بعدی بر سر جایگاه دوم است.

 

منبع
رصیف 22

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا