سیاسی

«اتحادیه گازی شرق مدیترانه»، مرحله تازه ای از جنگی قدیمی

پیش از عملی شدن خروج نیروهای امریکایی از سوریه، شکل گیری «اتحادیه گازی شرق مدیترانه» اعلام شده است. آیا جنگ سوریه بر سر گاز بود؟

میدل ایست نیوز: «حیاة حویک العطیه» نویسنده و پژوهشگر و کارشناس سیاسی اردنی در مقاله ای خروج نیروهای امریکایی از سوریه را آغاز طرح ب امریکا در جنگ اقتصادی با روسیه می داند.

در این مقاله که «المیادین» آن را منتشر کرده آمده که «ژیل کپل» در تازه ترین کتاب خود اوضاع در خاورمیانه امروز را شبیه وضعیت اروپا در سال های 1918 یا 1945 دانسته است، سال های پایان جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم. وضعیتی که در آن دیگر برنده و بازنده معلوم شده بود و دیگر وقت آن بود که نیروها وارد فاز تازه ای از صف بندی شوند.

مثل همیشه در جنگ های نظامی و نیز در بنیان های سلطه این یا آن قدرت، اقتصاد حرف اول را می زند، قدرت اقتصادی است که فروپاشی جایگاه قدرت یک گروه از عدم آن را تعیین می کند. منابع انرژی همیشه مبنای جنگ های جدید در خاورمیانه بوده است.

در دهه 1990 روسیه هنوز وارد میدان نشده بود، «کاندولیزا رایس» پیش بینی کرده بود که بازگشت روسیه به صحنه پنجاه سال طول بکشد اما روند حوادث خیلی سریع تر بود، تا اینکه در سال 2007 «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در مونیخ پایان نظام تک قطبی را اعلام کرد. از آن لحظه مرحله تازه ای از نزاع جهانی آغاز و نظم جهانی تازه ای خود را به جهان تحمیل کرد.

در این میان گاز کانون اصلی قمار همه گروه ها بود، به دو علت: افزایش اهمیت آن به عنوان منبع انرژی و برتری یافتن آن بر نفت، و دیگر نقش مهم خط لوله های گاز که از اصل منابع آن مهم تر بود و باعث سلطه بر برخی مناطق در رأس آنها اروپا می شد.

تا وقتی که تنها منبع گاز اروپا روسیه باشد نفوذ مسکو در روسیه ادامه خواهد یافت. اما اگر بتوان به این وابستگی پایان داد، مسکو نفوذ خود را در اروپا از دست می دهد، ضمن آنکه رؤیای استقلال اروپا نیز نقش بر آب می شود.

در حوزه منابع گازی، پوتین در اوایل قرن حاضر سازمان کشورهای صادرکننده گاز را تشکیل داد و خیالش راحت بود که همه این کشورها دشمنان امریکا هستند (روسیه، ایران، ونزوئلا، الجزایر) به استثنای قطر. قطر حاضر نبود که وارد جناح بندی هایی شود که امریکایی ها را خوش نمی آید. هم زمان پیش بینی می شد که سیاهه این تولیدکنندگان افزایش یابد و شامل مصر و سوریه و فلسطین و لبنان و قبرس شود.

اما در حوزه خط لوله های گاز، روسیه نقشه های بسیاری برای خط لوله ها کشید، اما مثل همیشه تاریخ خط اصلی و اساسی خطی بود که به مدیترانه می رسید. دریایی که اروپا و اعراب و ترکیه و اسرائیل پیرامون آن هستند و با کشف میدانی گازی در آن اهمیت آن چندبرابر شد.

اینگونه بود که جنگ برای سلطه بر منابع و خط لوله های گاز و همزمان بر اروپا شدت گرفت، به خصوص که مثلث «پوتین، شروردر، شیراک» از هم پاشید و امریکا و اسرائیل از همه توان خود برای به قدرت رساندن سارکوزی در فرانسه استفاده کردند. سارکوزی در تبلیغات انتخاباتی خود تأکید کرد که آماده است با الجزایر بر سر مبادله فناوری هسته ای دربرابر گاز به توافق برسد.

او پس از ریاست جمهوری طرح «اتحادیه مدیترانه» را مطرح کرد و در اولین سفر خارجی خود به الجزایر رفت. در دیداری که با «عبدالعزیز بوتفلیقه» داشت، او از سارکوزی پرسید که آیا اسرائیل در این اتحادیه هست یا نه، و وقتی شنید که هست گفت که تا وقتی مسئله فلسطین حل نشود این اتحادیه کاری از پیش نخواهد بود.

قذافی و بشار اسد هم همین موضع را داشتند. اتحادیه تشکیل شد و مصر و اردن (که مدیترانه ای نیست اما اسرائیل را به رسمیت می شناسد) در آن فعال شدند.

گره گاز همچنان حل نشده بود. امریکا و متحدانش کشیدن خط لوله ای از قطر به مدیترانه ازطریق سوریه را بهترین راه حل برای دور زدن ایران و روسیه می دانستند. چانه زنی ها با بشار اسد آغاز شد، او قبول نکرد، جنگ درگرفت، و اینجاست که می فهمیم نقش قطر در راه افتادن جنگ در سوریه برای چه بود.

روسیه متوجه خطر شد و دخالت کرد خود را تا آب های گرم رساند. نه فقط مانع از کشیده شدن خط لوله قطری شد، که خط لوله های خودش و سلطه اش بر خطوط تولید گاز ایران و سوریه را هم تقویت کرد و توانست خط لوله اش را به ترکیه هم برساند.

روسیه در جنگ انرژی پیروز شد و سوریه در جنگ برای بقا. اما پراگماتیسم امریکایی همیشه به وضعیتی که برپاست تن می دهد و طرح تازه ای به میان می نهد. همان اتفاقی که بعد از 1918 یا 1945 افتاد.

یکی از نمودهای این وضعیت ایجاد شکل تازه ای از اتحادیه مدیترانه بر بنیان اقتصادی آشکار و علنی ذیل عنوان «انجمن گازی شرق مدیترانه» است. اسرائیل مصر، اردن، فلسطین، ایتالیا، یونان، و قبرس را دور خود جمع کرده تا جبهه استراتژیک گازی در برابر محور روسیه ـ ایران ـ سوریه و همپیمانانشان بسازد. به خصوص که پیدا شدن گاز اسرائیل ـ مصر ـ فلسطین ـ قبرس می تواند منبع جایگزین مهمی باشد. ضمن اینکه می تواند راه را بر گازی که در آینده لبنان و سوریه تولید خواهند کرد ببندد. و همین طور بر ایران و روسیه و قزاقستان و ونزوئلا و الجزایر. اینجاست که می فهمیم چرا امریکا اخیرا اینقدر به لبنان و موضوع حزب الله توجه می کند. باید معلوم شود که لبنان در کدام محور است. تهدید ترکیه به «ویران کردن اقتصادش» درصورت حمله کردها، یعنی منابع انرژی در سوریه، هم به همین معناست.

منبع
المیادین

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا