امریکا و اسرائیل به جای سوریه بر لبنان متمرکز می شوند
روزنامه «هاآرتص» طی گزارشی درباره وضعیت سیاسی لبنان و قدرت حزب الله در این کشور و نیز در سوریه، پیش بینی کرده که در مرحله آینده کانون توجه امریکا و اسرائیل از سوریه به لبنان منتقل شود.
میدل ایست نیوز: «زوی برائل»، کارشناس اسرائیلی امور خاورمیانه، در مقالهای در روزنامه «هاآرتص» نوشت که با توجه به شدت گرفتن اختلافات میان عربستان سعودی و ایران و دستورالعمل جدید ایران برای دور زدن تحریمهای امریکا و نیز افزایش قدرت سیاسی حزب الله در انتخابات اخیر، اسرائیل و ایالات متحده توجه خود را به جای سوریه بر لبنان متمرکز میکنند.
برائل مقالۀ خود را با اشاره به ماجرای انتشار مقالهای در روزنامه لبنانی «الدیار»، که مواضع آن به حزب الله لبنان نزدیک است، آغاز میکند. در این مقاله «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی، با لحنی بسیار تند بهصورت مستقیم خطاب قرار گرفته است: «تو ای محمد بن سلمان، ای خوک، یک روزنامهنگار را دعوت میکنی و بعد او را میکشی و با این همه ادعای مردانگی داری! نه، تو یک خوکی و هیچ نشان مردانگی در تو وجود ندارد. نماینده تو در بیروت را هم نمیخواهیم. نماینده شیطان در بیروت هیچ جایی نخواهد داشت».
تقریبا همه گروههای سیاسی در لبنان از این مقاله انتقاد کردند و حتی وزیر دادگستری لبنان در دولت پیشبرد امور دستور تشکیل پرونده قضایی برای نویسنده آن را صادر کرد. موضعگیری «سعد حریری»، نخست وزیر لبنان، همنوا با مواضع علنی دیگران بود: «این مقاله هیچ ربطی به اخلاق مردم لبنان و سابقه مطبوعاتی آنان ندارد. این رفتار زشت تلاشی مفتضحانه برای ضربه زدن به روابط لبنان با عربستان سعودی و زیر پا نهادن قوانینی است که آزادی بیان را در لبنان تضمین میکند و همه ما میکوشیم از آنها پاسداری کنیم». اما سعد حریری در موضعگیری خود فقط به «روابط» با عربستان اشاره کرده و نه مثلاً «روابط دوستانه»، همچنین او از تمجید از فعالیتهای سفیر عربستان یا دفاع از ولیعهد عربستان خودداری کرده. چرا؟
شاید حریری به یاد آورده که دقیقاً یک سال پیش او هم در وضعیتی مشابه «جمال خاشقچی» قرار گرفت. البته خنجر را مستقیم به سوی او نگرفتند، اما او هم به دستور ولیعهد عربستان چند روز در ویلایی در ریاض به حصر افتاد. همزمان دهها شاهزاده ثروتمند عربستانی در هتلی در ریاض در بازداشت به سر میبردند. حریری آن زمان مجبور شد بیانیه مبنی بر استعفا از سمت نخست وزیری قرائت کند. او را مجبور کردند که همراه با محمد بن سلمان از چند کشور حاشیه خلیج فارس بازدید کند تا ثابت شود که آزاد است. حتی وقتی «عبدالفتاح السیسی»، رئیس جمهور مصر، وعده داد که حریری پس از بازدید از قاهره میتواند آزادانه به بیروت بازگردد، این وعده هم عملی نشد و حریری را وادار کردند که از قاهره به قبرس و از آنجا به بیروت برود. هدف ولیعهد از این رفتار بی پروا، کودتا در لبنان و تعیین برادر بزرگتر حریری به نخست وزیری لبنان بود. اما با حمایت قاطع خانواده حریری از سعد حریری این تلاش بی نتیجه ماند.
امریکا بایست در آن زمان برای آزاد کردن سعد حریری وارد عمل میشد و از این حادثه درس میگرفت که محمد بن سلمان مانند بمب ساعتی ممکن است هر لحظه منفجر شود. اما دولت ترامپ به علت دشمنی هیستریکش با حکومت ایران، این اقدام عربستان را رفتاری درست برای ضربه زدن به نفوذ ایران در لبنان دانست. از نظر آنان سعد حریری با باز نگه داشتن درهای مذاکره و گفتوگو با حزب الله، لبنان را به ثبات نسبی رساند.
انتخابات پارلمان لبنان در ماه مه کار را برای عربستان و امریکا از این نیز دشوارتر کرد. سعد حریری یکسوم کرسیهای خود را از دست داد و آن را به رقبایش از جمله حزب الله واگذار کرد.
از آن زمان همه تلاشهای حریری برای تشکیل دولت بی نتیجه مانده است. امروز روشن شده که حزب الله هم شریک اصلی در قدرت است و هم آن قدر قدرت دارد که میتواند هر تصمیمی را که نپسندد وتو کند. بر اساس قانون لبنان، برای هر تصمیم مهم ــ مانند تصویب بودجه یا اعلام جنگ ــ موافقت دو ـ سوم اعضای هیئت دولت ضرورت دارد. برای همین هر تشکلی که یک سوم به علاوه یک وزیران را داشته باشد میتواند تصمیمات دولت را با مشکل مواجه کند و این هدفی است که حزب الله دنبال میکند. با تعیین یک وزیر سُنی حامی حزب الله، شمار نیروهای آن در دولت لبنان به چهار وزیر میرسد و اگر تعداد وزیرانی را که «میشل عون»، رئیس جمهوری، اختیار تعیین آنان را دارد به این تعداد اضافه شود، حزب الله به یک سوم به علاوه یک رأی در هیئت وزیران دست مییابد.
حریری به صراحت تمام به میشل عون گفته که پذیرش حضور یک وزیر سنی وابسته به حزب الله در حکم خودکشی سیاسی برای اوست و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست این موضوع را بپذیرد. میشل عون هم در این باره با حریری همنظر است، اما سابقه وی در تغییر ناگهانی مواضع بر کسی پوشیده نیست. او مخالف سرسخت حضور نیروهای نظامی سوریه در لبنان بود و بابت این مخالفت 15 سال به پاریس تبعید شد، اما وقتی به لبنان برگشت متحد اصلی حکومت سوریه و شریک سیاسی حزب الله لبنان شد.
از میان وزارتخانههایی که حزب الله خواستار دستیابی به آنهاست، وزارت بهداشت است. به نظر نویسنده این مقاله، دستیابی حزب الله به این وزارتخانه تعامل کشور لبنان با نهادهای بین المللی را دشوار میکند، زیرا به خصوص در پی تحریمهای امریکا علیه حزب الله و ایران، نهادهای بینالمللی نمیتوانند با وزارتخانهای که فردی وابسته به حزب الله در آن وزیر است کار کنند.
اما به نظر نمیآید که حزب الله قصد عقبنشینی داشته باشد. قدرت سیاسی حزبالله در لبنان امروز از هر زمان دیگری بیشتر و حفظ این قدرت برایش از هر زمانی ضروریتر است تا بتواند نفوذ ایران در کشور را حفظ کند و ادامه همکاری لبنان و سوریه را تضمین کند و البته از نفوذ امریکا در این کشور بکاهد.
نظام بانکی لبنان تحت تأثیر تحریمهای امریکا علیه ایران و حزب الله قرار خواهد گرفت. حزب الله اعلام کرده که مطلقاً از بانکهای لبنانی استفاده نمیکند، اما برخی گزارشها نشان میدهد که حزب الله از فعالان اقتصادی و شرکتهایی برای سرپوش نهادن بر نقل و انتقالات مالی خود استفاده میکند.
هفته گذشته دولت امریکا اعلام کرد که ایران سالانه 700 میلیون دلار در قالب پول و سلاح و مهمات در اختیار حزب الله قرار میدهد. اما برآوردها از حجم این کمکها در لبنان نصف این مقدار است. حزب الله به 70 هزار نفر (اعم از سرباز و کارمند و افراد نیازمند) حقوق ماهانه میپردازد و یک نیروی اقتصادی مهم در لبنان است. اموالی که از ایران به حزب الله میرسد تأثیری آشکار بر اقتصاد لبنان دارد. برای همین اگر ایران مجبور به کاهش کمکهای خود به حزب الله شود، ثبات اقتصادی در لبنان تهدید خواهد شد.
در عرصه نظامی، کنگره امریکا طرحی برای کاهش کمکهای نظامی این کشور به نیروهای مسلح لبنان تنظیم کرده است. این کمکها در سال گذشته به 120 میلیون دلار رسید. اعضای کنگره از «دونالد ترامپ» انتظار دارند که فقط به اعلام همکاری نظامی با ارتش لبنان بسنده نکند و درباره اجرای قطعنامه 1701 شورای امنیت، صادره در 2006، به عنوان بخشی از روند پایان جنگ دوم لبنان توضیح دهد. به موجب این قطعنامه نیروهای ارتش لبنان باید در جنوب لبنان مستقر شوند و نیروهای نظامی حزب الله را از مناطق جنوبی رودخانه «لیطانی» عقب برانند. همچنین باید به نیروهای سازمان ملل برای اجرای قانون خلع سلاح حزب الله کمک شود.
ارتش لبنان نخستین ارتشی بود که در کنار نیروهای نظامی امریکایی با تروریستهای داعش در مرزهای سوریه و لبنان جنگید. اما همزمان با همین هدف با نیروهای حزب الله نیز همکاری کرد.
اما خلع سلاح حزب الله موضوعی است که در لبنان کسی حتی به آن فکر هم نمیکند. در حالی که اسرائیل در بیش از یک دهه گذشته بارها اعتراض خود را به خودداری حزب الله از اجرای قطعنامه 1701 و ادامه خرید سلاح و دهها هزار موشک اعلام کرده است. موضوعی که تا حد تهدید نظامی ازسوی اسرائیل نیز رسیده است.
اسرائیل از اینجا به بعد، بهخصوص پس از سرنگونی هواپیمای روسی در سوریه و نگرانی از پیامدهای اقدامات مشابه، توجه خود را بر لبنان متمرکز میکند. این چالشی تازه برای اسرائیل خواهد بود. اسرائیل که با استفاده از وضعیت آشفته سوریه چند بار دست به حملات نظامی در این کشور زد، هیچ پاسخ نظامی دریافت نکرد، اما وضعیت در لبنان اینگونه نیست و درصورت کوچکترین درگیری ممکن است بار دیگر جبهه جنگ در شمال لبنان بازگشایی شود و حزب الله و در پشت آن ایران بار دیگر در این منطقه قدرت بگیرند. ضمن اینکه چنین حادثه خسارتهای مالی و جانی شدیدی برای اسرائیل در پی خواهد داشت.
همزمان حزب الله حضور خود در جنوب سوریه را گسترش میدهد. منابع امنیتی لبنانی و غربی گزارش دادهاند که حزب الله در پی یارگیری از میان شبهنظامیانی است که از حمایت امریکا برخوردارند. پیش از این روزنامه «وال استریت جورنال» خبر داده بود که حزب الله به هر یک از این نیروها پیشنهاد حقوقی معادل 200 دلار در ماه داده و احتمالاً تاکنون توانسته حدود 2هزار رزمنده را به خود جذب کند. این نیروها میتوانند جای خالی نیروهای وابسته به سپاه پاسداران ایران را پر کنند که پیشتر به شرق سوریه منتقل شدهاند.
یکی از اهداف تحریم ایران جلوگیری از دخالت این کشور در یمن و سوریه و عراق عنوان شده است، اما استراتژی ایران که متکی به نیروهای محلی در مناطق گوناگون است، مانند نیروهای حوثی در یمن و حزب الله در لبنان و سوریه، باعث شده که این کشور بتواند حضور و نفوذ خود را در این مناطق حفظ کند و تحریمها در این حضور و نفوذ تأثیرگذار نباشد.