سیاسی

شکل گیری محیط استراتژیک تازه در منطقه دربرابر نفوذ ایران

به نظر می آید که گسترش بی سابقه نفوذ ایران در منطقه در سال های اخیر از محدوده توانایی های ایران فراتر رفته است.

نکات برگزیده مطلب
  • می توان گفت که ایران چه بسا بدون برنامه ریزی و به صورتی ناآگاهانه بیش از دیگر قدرت های منطقه از حوادث پس از سپتامبر 2001 در خاورمیانه بهره برد.
  • حمایت امریکا و کشورهای حامی انقلاب معکوس در خلیج از نیروهای سرکوبگر و بی توجهی به تحول خواهی باعث شد که ایران از فضای استراتژیک منطقه پس از 2013 به سود خود استفاده کند.
  • نگرانی کویت و عمان از سیاست خصمانه عربستان هم باعث شد که روابط ایران با کویت و عمان و قطر تقویت شود.
  • ترامپ فکر می کند که تحریم ها تأثیری ویرانگر بر اقتصاد ایران خواهد نهاد و همین برای کشاندن ایران به میز مذاکرات کافی خواهد بود.
  • آنچه روسیه را به سوریه کشاند مسائل دیگری بود که به فروپاشی تفاهمات امریکا ـ روسیه در دولت «باراک اوباما» مربوط می شد.
  • برای خود سوریه هم حضور ایران تبدیل به یک مسئله شده چون هم مشروعیت بین المللی بشار اسد و هم کمک های بین المللی برای بازسازی سوریه منوط به تعیین تکلیف حضور ایران شده است.
  • کاهش قدرت اقتصادی ایران باعث کاهش توان ایران در اجرای پروژه های فرامرزی اش می شود.
  • سیاستمداران عراقی امروز ایران را برای دور زدن تحریم محتاج عراق می بینند و از بار سنگین ایران بر سیاست های عراق سخن می گویند.

میدل ایست نیوز: بار دیگر ایران در کانون بحث ها و اخبار و تحولات خاورمیانه قرار گرفته است. البته که هیچ گاه ایران از تحولات و مقدرات منطقه دور نبوده، اما در عین حضور فعالش در دو دهه گذشته، هدف مستقیم قدرت های جهان و حتی رقبای منطقه ای خود نبوده است. می توان گفت که ایران چه بسا بدون برنامه ریزی و به صورتی ناآگاهانه بیش از دیگر قدرت های منطقه از حوادث پس از سپتامبر 2001 در خاورمیانه بهره برد و این به گسترش بی سابقه نفوذ ایران انجامید.

ایران از سرنگونی طالبان در افغانستان و، از آن بیشتر، از سرنگونی رژیم «صدام حسین» در عراق بهره برد و بیشترین نفوذ و قدرت را در عراق پیدا کرد. جنگ های پی در پی اسرائیل در لبنان و غزه و سیاست کوته بینانه امریکا در حمایت از سیاست های اسرائیل باعث افزایش نفوذ ایران در لبنان و تقویت روابطش با گروه های مقاومت فلسطینی به خصوص حماس شد.

در خیزش های موسوم به «بهار عربی» که از اواخر 2010 آغاز شد به نظر آمد که الگوی ایرانی دچار چالشی جدی شد. توده های مردم در تونس و مصر و لیبی و سوریه و یمن شعار دموکراسی و تکثر و مخالفت با ایدئولوژی  دینی سر دادند. اما به مشکل خوردن روند دموکراسی و حمایت امریکا و کشورهای حامی انقلاب معکوس در خلیج از نیروهای سرکوبگر و بی توجهی به تحول خواهی باعث شد که ایران از فضای استراتژیک منطقه پس از 2013 به سود خود استفاده کند.

ایران با کشاندن روسیه به ناآرامی های داخلی سوریه روابط خود را با روسیه تقویت کرد.  در عراق هم پس از تشویق «نوری المالکی» به سرکوب اعتراضات اهل سنت و سقوط یک سوم خاک عراق به دست تروریست های داعش، طی اقدامی عمل گرایانه به المالکی پشت کرد و در کنار امریکا با تروریست های داعش جنگید و به کار آنان در عراق پایان داد.

در یمن هم سیاست خصمانه عربستان برای جلوگیری از تحولات دموکراتیک در این کشور باعث شد که گروه انصارالله (حوثی) که متحدان ایران بودند با برپایی کودتا پایتخت و مناطق شمالی یمن را به دست بگیرند. پس از آن ائتلافی به سرکردگی عربستان و امارات درگرفت اما در عمل تفاوتی در مناطق تحت کنترل انصارالله نداد و جنگ در یمن به روندی فرسایشی تبدیل شد که هزینه های سنگین مالی و نظامی برای عربستان، دشمن منطقه ای ایران، داشت.

حتی تحریم سه جانبه عربستان ـ امارات ـ بحرین علیه قطر که قرار بود موضوعی کاملا خلیجی باشد هم خیلی زود به مسئله ای منطقه ای تبدیل شد که باز ایران از آن بهره برد. ایران در مخالفت با این تحریم ها، آسمان خود را به روی قطر باز کرد. نگرانی کویت و عمان از سیاست خصمانه عربستان هم باعث شد که روابط ایران با کویت و عمان و قطر تقویت شود.

امروز اما به نظر می آید که ایران با فضای استراتژیک متفاوتی در منطقه مواجه می شود. چون دشمنان منطقه ای ایران، یعنی عربستان و امارات، اوضاع بهتری دارند و حوزه نفوذ منطقه ای ایران از مرزهای قدرتش بیشتر شده و به آستانه تعارض با اهداف و منافع روسیه در سوریه رسیده است. خروج امریکا از توافق هسته ای که ظاهرا ایران به آن فکر نکرده بود باعث شد که ایران به قلب بحران خلیج تبدیل شود.

امریکا به محض خروج از توافق هسته ای تحریم های سابق علیه ایران را بازگرداند و آنها را شدید و شدیدتر کرد. خروج نفت ایران از بازارهای جهانی می توانست باعث افزایش شدید قیمت ها در بازار راکد شود، اما عربستان در حمایت از امریکا وارد عمل شد و تولید نفت خود را افزایش داد و در کنار عراق کمبود نفت ایران را پر کرد و در نتیجه قیمت نفت تفاوت چشمگیری نیافت.

تردیدی نیست که «دونالد ترامپ» در پی جنگ با ایران حتی به صورتی محدود نیست. ترامپ فکر می کند که تحریم ها تأثیری ویرانگر بر اقتصاد ایران خواهد نهاد و همین برای کشاندن ایران به میز مذاکرات کافی خواهد بود.

از آن سوی، اروپا هم کار چندانی برای نجات توافق هسته ای نکرد. این وضعیت باعث شد که حتی برخی شرکای اروپایی ایران هم در کنار امریکا، مسئولیت حوادث خرابکارانه اخیر در خلیج را متوجه ایران بدانند. در چنین وضعیتی امریکا نیروهای بیشتری به منطقه اعزام کرد و همه وساطت ها دست کم تا اینجای کار کمکی به حل بحران و خروج ایران از دایره تحریم ها یا تغییر شرط های امریکا برای مذاکره نکرده است. در شرایط کنونی که ایران نمی تواند تحریم ها و شرایط دشوار اقتصادی را تاب آورد بعید نیست که سطح تنش را بالا ببرد تا شرط های امریکا برای مذاکره را تغییر دهد. به خصوص که امریکا تأکید کرده که حوادث اخیر در خلیج کار ایران است و باید مانع از آن شد که ایران حمل و نقل سوخت در خلیج را با خطر مواجه کند.

روسیه، سوریه، ایران

ازسوی دیگر، روسیه با حضور در سوریه تحولات تازه ای در منطقه ایجاد کرد. ایران وقتی برای ماندن بشار اسد دست به دامن روسیه شد، احتمالا فکر نمی کرد که  روسیه بزرگ تر از آن است که صرفا برای پایان دادن به یک نزاع داخلی در یک کشور عربی وارد عمل شود. سوریه اهمیت استراتژیکی برای روسیه ندارد و مانند گرجستان یا اوکراین نیست. آنچه روسیه را به سوریه کشاند مسائل دیگری بود که به فروپاشی تفاهمات امریکا ـ روسیه در دولت «باراک اوباما» مربوط می شد.

کاهش حوزه نفوذ روسیه در اوکراین و گرجستان و نصب سامانه های دفاعی ناتو در همسایگی روسیه باعث شد که پوتین در پی یافتن برگه های تازه ای برای بازی با امریکا برآید. در این میان سوریه بهترین فرصت بود تا بتواند بار دیگر به بازیگری مهم در سطح بین المللی تبدیل شود. امریکایی ها هم هرچند از دخالت روسیه در سوریه ناراضی بودند، از اینکه روسیه وارد ماجرای جنگ با تروریسم شده خوشحال بودند و چون سوریه هیچ گاه اهمیت استراتژیکی برای امریکا نداشت، حاضر به چانه زنی با روسیه در این باره نشد.

از سال گذشته روشن شد که کفه قدرت در سوریه به سمت بشار اسد در حال سنگین شدن است و دولت مرکزی سوریه زمین های بیشتری از خاک این کشور را به دست می گیرد. در این وضعیت، ایران تهدیدی جدی برای اسرائیل بود. برای همین اسرائیل تلاش کرد که از مسکو برای زدن مواضع ایران در سوریه موافقت بگیرد. ضمن اینکه خروج ایران از سوریه شرط اصلی هرگونه کمک اروپا و امریکا به بازسازی سوریه شد. ضمن اینکه روسیه معتقد است که بحران سوریه باید از راه سیاسی حل شود، اما ایران چندان توجهی به مذاکره با مخالفان سوریه ندارد.

در 27 فوریه، «بنیامین نتانیاهو» از مسکو اعلام کرد که با رئیس جمهور روسیه درباره تشکیل کمیته بررسی خروج ایران و شبه نظامیان وابسته به آن از سوریه توافق کرده است. اظهاراتی که هیچ واکنشی ازجانب مسکو به همراه نداشت. پس از آن اسرائیل چندین حمله به مراکز نظامی ایران در سوریه انجام داد.

در آوریل گذشته گزارش هایی مطرح شد که روسیه در حال کاهش نفوذ «ماهر اسد»، در ارتش به علت روابط نزدیک او با ایران است. در چند مورد هم درگیری هایی میان نیروهای وابسته به ایران و نیروهای روسیه درگرفت. رقابت های دو کشور در دستیابی به منابع نفت و معادن و بنادر سوریه هم جدی است. اما فعالان اقتصادی سوریه ای، به خصوص از اهل سنت، مناسبات خود را با روسیه برقرار کرده و در مواردی به صراحت از لزوم خروج نیروهای ایرانی از سوریه سخن گفته اند.

برای خود سوریه هم حضور ایران تبدیل به یک مسئله شده چون هم مشروعیت بین المللی بشار اسد و هم کمک های بین المللی برای بازسازی سوریه منوط به تعیین تکلیف حضور ایران شده است.

پایان یک مرحله

شکل گیری این فضای استراتژیک ضد ایرانی که روز به روز تقویت می شود به معنای از میان رفتن یک شبه نفوذ ایران در منطقه نیست. نه ایران در پی جنگ است نه امریکا، اما دور کردن خطر جنگ به معنای پایان یافتن تحریم های سخت و بی سابقه بر ایران نیست و بقای حکومت ایران به معنای پایان یافتن تبعات سنگین تحریم ها بر وضعیت اقتصادی کشور نیست. کاهش قدرت اقتصادی ایران باعث کاهش توان ایران در اجرای پروژه های فرامرزی اش می شود.

این را مثلا در روابط ایران با عراق می بینیم. پس از آنکه مدت ها ایران تصمیم گیرنده اصلی در عراق بود، سیاستمداران عراقی امروز ایران را برای دور زدن تحریم محتاج عراق می بینند و از بار سنگین ایران بر سیاست های عراق سخن می گویند. این وضعیت باعث شده که همه در عراق یکصدا در پی دور نگه داشتن کشور از دایره نزاع ایران و امریکا و نه جانبداری از ایران باشند.

در سوریه هم تردیدها از توانایی حمایت ایران از حکومت بشار اسد شدت گرفته است. اگر ایران ناچار به خروج نظامی از سوریه شود، معنایش آن خواهد بود که دربرابر اسرائیل شکست خورده و ضعیف تر از آن است که دربرابر اراده روسیه ایستادگی کند. در این صورت، صدای مخالفان ایران در حکومت سوریه بالا خواهد رفت و حکومت سوریه فرصت خواهد یافت که مستقل از اراده ایران تصمیم بگیرد.

مشکل دیگر نفوذ ایران آن است که این نفوذ با اقبال مردمی همراه نیست و نوعا مردم مناطق تحت نفوذ ایران از آن دل خوشی ندارند.

ایران در سال های گذشته به سطحی از نفوذ سیاسی رسید که در تاریخ جدید این کشور سابقه نداشت. اما این اولین بار نیست که حوزه نفوذ قدرتی در جهان فراتر از توانش می رود و وقتی توان تشخیص نفوذ استراتژیک ضروری و نفوذی که فراتر از توانایی داخلی است درکار نباشد، عقبگرد حتمی خواهد بود.

منبع
مرکز مطالعات الجزیره

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 9 =

دکمه بازگشت به بالا