روسیه در جنگ نفت، خاورمیانه را از دست می دهد
جنگ بر سر قیمت نفت میان عربستان و روسیه نشان داد که روسیه تا چه حد در برآورد نفوذ خود در منطقه زیادهروی کرده است.

میدل ایست نیوز: طی چند سال گذشته در فضای سیاست خارجی این تصور شکل گرفته که دوران تازهای در سیاست بینالمللی در حال شکلگیری است که در آن پیمانهای سیاسی پس از جنگ سرد تغییر خواهد کرد.
نمود این دوران تازه در خاورمیانه روابط سیاسی و بازرگانی و نظامی گسترده کشورهای خاورمیانه با کشورهایی است که ایالات متحده، متحد تاریخی کشورهای نفتخیز خاورمیانه، به آنها به چشم رقیب نگاه میکند. ازسوی دیگر، امریکا بارها ابراز تمایل به خروج از منطقه کرده است، موضوعی که باعث شده این کشورها به مسکو و پکن به چشم قطبهای تازه جهان جدید نگاه کنند.
اما هر از چندی حوادثی رخ میدهد که باعث تردیدهایی میشود. ازجمله آنچه در هفتههای گذشته در جنگ بر سر قیمت نفت میان عربستان و روسیه رخ داد و نشان داد که روسیه تا چه حد در برآورد نفوذ خود در منطقه زیادهروی کرده است.
پس از گذشت سه دهه از پایان جنگ سرد، سران کشورهای خاورمیانه نگاه متفاوتی دربرابر افزایش نفوذ روسیه در خاورمیانه پیش گرفتهاند. پس از آنکه بار ایدئولوژیک اتحاد شوروی از میان رفت و امریکا نشان داد که دیگر در پی اثرگذاری سابق در منطقه نیست، سران منطقه به مسکو به چشم قدرت اثرگذار منطقهای که می تواند جانشینی بالقوه برای واشنگتن باشد نگاه میکردند.
عملکرد اوباما در مصر و نادیده گرفتن سقوط حکومت «حسنی مبارک» و مقایسه آن با تلاش تمامقد مسکو از «بشار اسد» دیکتاتورهای جهان عرب را به فکری عمیق فرود برد. ضمن اینکه اقتصاد و سیاست کشورهای خاورمیانه با روسیه نقاط مشترک بیشتری دارد تا با روسیه که از همه مهمتر درآمدهای نفتی و حکومت استبدادی است.
واشنگتن نیز در تقویت روابط کشورهای خاورمیانه با روسیه سهیم بود، ازجمله سیاست ترامپ در افزایش تولید نفت و گاز امریکا که باعث شد کشورهای اوپک برای کنترل قیمتها در بازار با روسیه متحد شوند. اتحادی که باعث شد مسکو و ریاض به اندازهای که برای برنامههای خود پول لازم داشتند به دست آورند.
این اتحاد ابعاد دیگری هم پیدا کرد که به تغییر نوع روابط در خلیج انجامید. عربستان سعودی به روسیه به چشم تکیهگاهی احتیاطی نگاه میکند، دربرابر امریکا که سیاست های قابل پیشبینی نیست و با همه اختلافات درونی بر ضرورت خروج از منطقه در آن اتحاد دیده میشود.
اما دربرابر امریکا، همکاری روسیه با عربستان سعودی تصویری مثبت از آن در منطقه ایجاد کرد، هرچند شاید این تصویر در واقع چیزی از اهمیت امریکا برای کشورهای خلیج کم نکند، اما تجربه نشان داده که تصور مهمتر از واقعیت است.
کمترین چیزی که میتوان گفت آن است که پوتین میخواست به همه چنین وانمود کند که میتواند کاری کند که عربستان برخلاف نظر امریکا و بدون مشورت امریکا عمل کند. یعنی همان کاری که با ترکیه و مصر کرد. در همین راستا بود که پیشنهاد فروش سامانه دفاعی اس ـ 400 را به عربستان مطرح کرد، آن هم پس از آنکه «دونالد ترامپ» حاضر به واکنش نظامی علیه ایران دربرابر حمله به تأسیسات نفتی آرامکو نشد.
با وجود این درهمتنیدگی آشکار منافع روسیه و عربستان، بهخصوص در عرصه انرژی، برگ تازهای در روابط دو کشور ورق نخورد و در این باره روسیه فقط میتواند خودش را سرزنش کند. عربستان در اوایل مارس درباره قیمت نفت و کاهش تولید موضعی منطقی اتخاذ کرد، اما روسیه با رد پیشنهاد عربستان گفت که ترجیح میدهد منتظر آشکار شدن پیامدهای گسترش کرونا بر بازارها بماند و بعد در این باره تصمیم بگیرد. موضعی که با هیچ منطقی درست درنمیآمد. بعد هم معلوم شد که حق با عربستان بوده است.
روشن بود که روسیه در پی پر کردن سهم عربستان در بازارهای نفت است و همین عربستان را عصبانی کرد، چون در چنین مسائلی اهل تساهل نیست.
مقامات عربستانی تأکید کردهاند که روسیه در مذاکرات اوپک خواستار آن شده که عربستان بیش از دیگر تولیدکنندگان تولید خود را کاهش دهد. این اختلافات در نهایت باعث شد که عربستان تهدید به افزایش تولید خود تا 10 میلیون بشکه کند تا روسیه را به میز مذاکره بکشاند. اما روسیه تأکید کرد که میتواند پیامدهای کاهش قیمتها را تحمل کند.
از این همه روشن میشود که امریکا هم قربانی این جنگ نفتی شده است. موضوعی که برای اعضای کنگره که مالکان سهام صنایع نفتی هستند ناامیدکننده بود. با وجود این، دشوار بتوان در چنین جنگی کسی را پیروز میدان دانست. به جز چین که میکوشد با استفاده از نفت ارزان دوباره اقتصاد خود در دوران پساکرونا را رونق بخشد.
این وضعیت باعث میشود که دریابیم که در تحلیل روابط جدید بینالملل نباید بیش از حد روابط عربستان و روسیه را جدی بگیریم. روابطی که به نظر میآید بیش از آنکه نشانه زاده شدن نظام جهانی تازهای باشد، نشانه فروپاشی نظام کهنه است.