منافع روسیه و ترکیه در سوریه؛ همکاری یا رقابت؟
منافع روسیه و ترکیه در سوریه به صورت استراتژیک در تضاد با یکدیگر است و هر اتحادی از جمله اجلاس سوچی، نوعی هم پیمانی موقت و تاکتیکی به حساب میآید.
میدل ایست نیوز: از آغاز بحران سوریه، کشورهای زیادی برای پیگیری منافع خود، گسترش نفوذ در منطقه و تاثیرگذاری در آیندهی دمشق، به صحنهی مبارزات و تحولات سوریه وارد شدند.
طی بحرانی که حدود یک دهه به طول انجامید، صف بندی ها، اتحاد ها و جبهه ها مرتبا در حال تغییر و تحول بوده است. تغییر وزن مبارزان، اولویت یافتن منافع امنیتی یا اقتصادی و نیز تحولات بینالمللی، زمینه ساز تغییر در اتخاذ رویکردها توسط رهبران کشورهای درگیر در بحران سوریه بود.
در این بین روسیه و ترکیه روابط پر فراز و نشیبی از همکاری تا رقابت داشتهاند. در اواخر ماه سپتامبر سال جاری میلادی بار دیگر اجلاس سوچی برگزار شد و پوتین و اردوغان به بیان دیدگاه های خود در رابطه با تحولات پیش روی دمشق پرداختند. به همین بهانه مروری بر منافع این دو کشور در سوریه و نیز تقریب و تضاد اهداف آنها خواهیم پرداخت.
اهداف ترکیه از حضور در سوریه
ترکیه از ابتدا مخالف حضور بشار اسد و حزب متبوعش در راس قدرت حاکمیت دمشق بود. در سالهای اولیهی بهار عربی، تجربهی به قدرت رسیدن محمد مرسی بعنوان یک اخوانی در مصر، این باور را برای ترکیه ایجاد کرده بود که با حمایت از اخوان میتواند بر حاکمیت کشورهای منطقه بصورت دومینو وار یکی پس از دیگری تاثیر گذارد.
به همین دلیل از ابتدای شروع بحران سوریه، ترکیه با کارشکنی های خود، حمایت از گروه های اپوزیسین و بعضا تروریست هایی مانند جبههالنصره، سعی در ساقط کردن نظام بشار اسد داشت. با تداوم بحران، ترکیه به سمت اتحاد با ایالات متحدهی آمریکا روی آورد تا مسئولیت سقوط دولت را به عهدهی او گذارد. اما آمریکا از هر گونه حملهی نظامی و دخالت مستقیم ممانعت کرد.
در نهایت، ترکیه مجبور شد با ایجاد اتحادی با روسیه و ایران، حضور خود در سوریه را به روش دیپلماتیک و نه نظامی، دنبال کند.
منافع ترکیه در سوریه محدود به حمایت از اخوانالمسلمین نبود. کردهای ساکن در شمال سوریه تحت تاثیر پ.ک.ک و عبدالله اوجالان (رهبر اپوزیسیون ترکیه و از مظنونین طراحی کودتا در این کشور) هستند و قدرت گرفتن آنها و نیز احتمال تشکیل یک اقلیم خودمختار کرد مانند آنچه در عراق اتفاق افتاد تهدید بزرگی برای آنکارا است.
حضور در شمال سوریه، در راستای سیاست های نوعثمانی گرایانهی اردوغان نیز قابل ارزیابی است. ترکیه در این سالها به بهانهی مبارزه با تروریسم و جلوگیری از ورود مهاجرین به کشورش، حضور خود را در عفرین و شرق فرات گسترش داده است.
در نتیجه، منافع ترکیه با میزان قدرت حاکمیت مرکزی سوریه نسبت عکس دارد، هر قدر دولت ضعیف تر بوده و کشور بی ثبات تر باشد، ترکیه با توان بیشتری به پیشروی و نفوذ در سوریه خواهد پرداخت، لذا بی ثباتی سوریه از نظر ترکیه وضعیت ایدهآلی به حساب میآید.
اهداف روسیه از حضور در سوریه
یکی از اصلی ترین شرکای روسیه در منطقه، دمشق است. ایجاد پایگاه هوایی لاذقیه از سوی شوروی سابق در سوریه و توسعه انواع همکاریهای سیاسی و نظامی در دوران جنگ سرد، روابط دو کشور را به نقطه اوج خود رساند. اما بعد از انجام اصلاحات سیاسی و به قدرت رسیدن گورباچف روابط این دو کشور نیز روند نزولی یافت. سالهای ابتدایی پس از فروپاشی شوروی، روسیه به دنبال بازسازی روابط خود با غرب و آمریکا بود، لذا موضوع سردی روابط بین دو طرف تا مدتی ادامه داشت. با قدرت گرفتن پوتین و ارائه گفتمان اوراسیاگرایی در سیاست خارجی روسیه، روابط دو کشور مجددا بهتر شد؛ تا حدی که طی سالیان اخیر روابط مسکو-دمشق مستحکم و نزدیک شده و روسیه در تلاش است تا سوریه را بهعنوان دروازه ورود به خاورمیانه و جهان عرب حفظ کند.
از ابتدای بحران سوریه، چتر حمایتی مسکو بر سر دمشق گسترده بوده است. دمشق از متحدان اصلی روسیه است و سقوط سوریه به مثابه از دست دادن یکی از متحدان روسیه در منطقه است. این وضعیت در سطح کلان در راستای اهداف راهبردی مسکو است.
مسکو پیوسته از حاکمیت سوریه حفاظت کرده است. همچنین چندین بار قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را، که به نظرش می توانسته راه را برای مداخله نظامی غرب باز کند، وتو کرده است.
در واقع، هدف اصلی مسکو این بود که مانع مداخله نظامی شود. گذشته از شورای امنیت سازمان ملل، روسیه از همه ابزارهای موجود در سازمان ملل برای ممانعت از هر اقدامی که باعث تضعیف جایگاه اسد شود، استفاده کرده است.
روسیه که علاقه مند به حفظ نفوذ خود در خاورمیانه است، نیاز دارد سوریه به عنوان بازیگری که اوامرش را در منطقه پیاده کند، حفظ کند. سقوط نظام سوریه یعنی ورود ناتو به حیات خلوت روسیه و تهدید منافع این کشور در منطقه و همچنین تضعیف موقعیت، اعتبار و جایگاه بینالمللی روسیه و در نهایت ناکامی در تحقق مبانی دکترین امنیت ملی روسیه میباشد.
از دیگر دلایل حضور نظامی مسکو در دمشق، نگرانی این کشور از قدرت گرفتن گروه های تکفیری و تروریسم است. همسایگی با خاورمیانه باعث شده که بسیاری این منطقه را نقطه آسیبپذیر منافع روسیه قلمداد کنند. روسیه نگران قدرت گرفتن یک دولت افراطی در سوریه و در نتیجه تهدید شدن ثبات برخی مناطق مسلمان نشین خود است.
از دیگر علت های حضور روسیه در سوریه، پایگاه دریایی طرطوس می باشد که در همسایگی دریای مدیترانه و در نزدیکی مرز سوریه با لبنان است.. پایگاه نظامی طرطوس یکی از قابلیت های مهم نظامی مسکو است. این پایگاه محل دریافت برای تسلیحات سلاح روسی و قادر به اتصال زیردریاییهای هستهای میباشد و از لحاظ موقعیت راهبردی برای روسیه، دارای اهمیت است. روسیه به منظور برقراری آرامش در سوریه و برای ایجاد نوعی موازنه، ابتکار عمل را در مذاکرات صلح سوریه در دست گرفت و شرایط لازم را برای برگزاری نشستهای مختلف فراهم کرد.
وضعیت ایدهآل سوریه از دیدگاه روسیه، بر خلاف آنچه در رابطه با ترکیه گفته شد، وضعیتی است که در آن سوریه صلح و ثبات را تجربه کند.
تعارض منافع روسیه و ترکیه در سوریه
بر اساس آنچه گفته شد، با وجود آنکه پوتین و اردوغان در نشست سوچی از همکاری میان خود سخن به میان آوردند اما منافع آنها در سوریه به صورت استراتژیک در تضاد با یکدیگر است و هر اتحادی از جمله اجلاس سوچی، نوعی هم پیمانی موقت و تاکتیکی به حساب میآید.