خبر اولسیاسیمقالاتنگاه خاورمیانه

جنگ اعلام‌ نشده برای نابودی ایران؛ آنچه در میدان نمی‌گویند

در میانه درگیری‌های آشکار و روایت‌های رسانه‌ای از تحولات منطقه، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، ابعاد پنهان جنگی موجودیتی علیه ایران و شیعیان در منطقه است؛ جنگی که نه به‌صورت رسمی اعلام شده و نه در میدان تنها محدود به نبرد نظامی است.

میدل ایست نیوز: آنچه اکنون در حال وقوع است، نه یک درگیری مقطعی یا تنش مرزی، بلکه جنگی موجودیتی و اعلام‌ نشده علیه ایران و شیعیان است. گسترش ویرانی در این کشور و بزرگ‌نمایی حملات ایران توسط رسانه‌های صهیونیستی، تلاشی عامدانه برای بی‌حس کردن افکار عمومی است؛ بی‌حسی‌ای که زمینه‌ را برای گام‌های بعدی فراهم می‌کند.

ایران حملات دردناکی را آغاز کرده است، اما اسرائیل خود را برای مرحله‌ای بسیار بدتر آماده کرده و هم‌زمان، از طریق رسانه‌های همسو و در ظاهر بی‌طرف چون الجزیره، العربیه و دیگر شبکه‌های نزدیک به جریان ابراهیمی، در حال بزرگ‌نمایی و بازنمایی هدایت‌شده حملات ایران است.

درخواست‌های اخیر دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ و توقف درگیری‌ها، چیزی جز یک استاندارد دوگانه نیست. این موضع‌گیری ظاهری با هدف تثبیت وضعیت مطلوب برای اسرائیل، عقب‌نشینی کنترل‌ شده و توقف واکنش‌ها پس از تحقق اهداف رژیم صهیونیستی دنبال می‌شود.

این دقیقاً همان سیاستی است که پیش‌تر، ایران و حزب‌الله لبنان را با توسل به ترفندهای مشابه، فریب داد؛ از جمله پس از ترور رهبران یگان رضوان، پیشنهاد آتش‌بس فرانسوی-آمریکایی مطرح شد، در حالی که هدف واقعی از این پیشنهاد، خرید زمان و آماده‌سازی زمینه ترور سید حسن نصرالله بود.

در این چارچوب، نباید از نقش کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز غافل شد. آنان با پرداخت ۵ تریلیون دلار به ترامپ، پروژه فشار همه‌جانبه علیه ایران را تأمین مالی کردند. این واقعیت، ایران را ملزم می‌سازد تا ماهیت نبرد را نه یک رویارویی نظامی صرف، بلکه جنگی برای بقا و حفظ موجودیت تلقی کند.

چرا که آنچه اسرائیل انجام می‌دهد، صرفاً عملیات نظامی نیست؛ بلکه تلاشی سازمان‌یافته برای نابودسازی برنامه هسته‌ای، توانمندی‌های موشکی و ظرفیت پهپادی ایران است. در این میان، همه اظهارات درباره آرامش، کاهش تنش یا اغراق در حملات ایران، بخشی از یک پروژه روانی برای فریب و خرید زمان است؛ زمانی که می‌تواند صرف طراحی فاز بعدی حمله به ایران شود.

واقعیت آن است که اسرائیل تنها پس از انجام اقدامات احتیاطی گسترده در جبهه داخلی، به این سطح از تهور رسیده است. رژیمی که نقطه‌ضعف تاریخی‌اش، شکنندگی انسجام داخلی بود، این‌بار از پیش، سازوکارهایی را برای حفظ این انسجام فعال کرده است.

این جنگ، تازه نیست. آنچه در حال رخ دادن است، بسیار بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی است که رسانه‌ها گزارش می‌کنند. ما گرفتار روایت جزئیات شده‌ایم و از درک تصویر کلان بازمانده‌ایم.

شاید بتوان گفت آنچه در ۷ اکتبر رخ داد، نه فقط واکنشی نظامی، بلکه فریبی طراحی‌شده بود برای به‌دام انداختن و تضعیف شیعیان منطقه؛ همان‌گونه که ۱۱ سپتامبر، سرآغاز پروژه حذف جریان اسلام‌گرایی سنی در منطقه شد.

از دست دادن ایران، به‌معنای آغاز عصری تاریک برای شیعیان منطقه خواهد بود؛ عصری که ممکن است تا صد سال آینده نیز تداوم یابد. بار دیگر باید تأکید کرد که آنچه اکنون در جریان است، صرفاً یک نبرد نظامی نیست، بلکه یک جنگ هستی‌محور است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 2 =

دکمه بازگشت به بالا